x
کد خبر: ۷۶۹۳۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۵ - ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۸
همچنان پرشور و پرهيجان. در اين سه سال اخير شايعات زيادي پيرامون محمد دادگان رييس اسبق فدراسيون فوتبال شنيده مي‌شد. اينكه او به كوه و دريا زده و ديگر سراغي از فوتبال نمي‌گيرد. اينكه او ديگر در جريان اتفاقات فوتبال نيست. اما، گفت‌وگوي سه ساعته با رييس پرشور فدراسيون فوتبال گذشته به خوبي نشان داد كه او نه از فوتبال جدا شده و نه به كوه و دريا زده است. او تك تك اتفاقات فوتبال ايران را در اين مدت رصد كرده و حالا كه شايعه‌ي بازگشت دوباره‌ي او به فوتبال و ورزش مطرح شده، باز نمي‌توان در كلام او محافظه‌كاري را ديد. دادگان همان شخصيتي را دارد كه در گذشته از او سراغ داشتيم؛ همچنان پرشور و پرهيجان و البته بدون محافظه‌كاري.

محمد دادگان كه چهار سال و سه ماه بر مسند رياست فدراسيون فوتبال نشست، به سوال‌هايي كه اين روزها ايجاد شده و حتي به پرسش‌هايي كه از روزهاي حضور ايران در جام جهاني همچنان بي‌جواب مانده، پاسخ گفت.

متن كامل اين گفت‌وگو در زير مي‌آيد:

* آقاي دادگان! در اين مدت نقل قول‌هاي متفاوتي از شما در روزنامه‌هاي مختلف منتشر مي‌شد. نقل قول‌هايي كه بعضا باعث تعجب خيلي‌ها مي‌شد.

- در اين مدت بسياري از رسانه‌ها با من تماس مي‌گرفتند و درخواست مصاحبه داشتند اما، من بعد از يك سال و اندي كه مصاحبه‌اي رسمي نداشتم تصميم گرفتم براي نخستين بار بعد از اين مدت صحبت كنم. هر كس تا امروز مطلبي چه مثبت و چه منفي نوشته براساس ذهنيات خود بوده و من در اين مدت با هيچ كس مصاحبه‌اي نداشتم.

* بهتر است به سال 85 برگرديم. سالي كه فوتبال ايران روزهاي پر تنشي را پشت سر گذاشت. آن روزهاي فوتبال پرتنش را بيشتر دوست داريد يا اين روزهاي بي‌فوتبال آرام را؟

- طبيعي است در زماني كه بر سر كار بودم، به دليل مشغله‌هاي فراوان روزهاي سختي را پشت سر گذاشتم. هم اكنون درگيري چنداني ندارم و كنار خانواده، درس، دانشگاه در آرامش هستم و فكرم بازتر است.

* حالا كه سه سال از آن روزها مي‌گذرد شايد بتوان انتظار داشت كه شما واقع‌بينانه‌تر درباره‌ي اتفاقاتي كه آن سال افتاد، صحبت كنيد.

- پنج ماه پيش از جام جهاني و هنگام برگزاري مجمع فدراسيون فوتبال من اعلام كردم كه چه در جام جهاني نتايج خوبي كسب كنيم چه نكنيم، من پس از جام جهاني از فدراسيون فوتبال كنار مي‌روم. برنامه‌ي كاري من و همكارانم در فدراسيون فوتبال اين بود كه پس از جام جهاني از فدراسيون خداحافظي كنيم اما، مسوولان بالا دست ما در سازمان تربيت بدني تحمل اين مدت را نداشتند و در زمان حضورمان درآلمان حكم ما را لغو كردند. بيشتر ناراحتي من اين بود كه چرا ما به عنوان نماينده‌ي كشورمان و به عنوان سفراي ورزش ايران به يكباره بركنار مي‌شويم. در آن زمان كه در شهر فريدريش هافن بوديم، شهردار آنجا به مدال شهروندي داد و ما به عنوان ايراني تيتر روزنامه‌هاي آن شهر بوديم. اما، بعد از بازي با آنگولا به يكباره خبري روي سايت‌هاي خبري دنيا آمد كه دادگان و همكارانش از فدراسيون فوتبال بركنار شدند. اين براي من ايجاد تكدر كرد ولي بيش از آن كه براي من اين ناراحتي به وجود بيايد، چيزي كه ناراحت كننده بود اين بود كه آنها (مردم آلمان) چه حسابي روي ما باز كرده بودند و سرانجام چه اتفاقي براي ما افتاد. براي آنها اين سوال ايجاد شد كه چطور به يك مسوول ايراني اجازه نمي‌دهند كه به كشورش بازگردد و در آنجا حكمش را لغو كنند. در آلمان وقتي نماينده‌ي فيفا من را ديد گفت كه اين براي اولين بار در تاريخ جام جهاني است كه رييس يك فدراسيون پس از بازي‌هاي جام جهاني بركنار مي‌شود. مطمئنا اين كار جديد غير منطقي و غير حرفه‌اي بود. تاسفم از اين بود كه چرا ما بايد در اين كار زبانزد عام و خاص جامعه‌ي ورزش شويم. تنها اين مساله بود كه من را ناراحت مي‌كرد، در غير اين صورت لغو حكم من بعدا برايم خوشحال كننده بود. از اين نظر خوشحال كننده بود كه كساني كه مي‌خواستند بيايند و فوتبال را بگيرند آمدند و ديدند كه چه كار سخت و طاقت فرسايي است و بايد با ممارست اين كار را به پيش برد. خوشحالي من از اين بود كه در زمان علي‌آبادي بركنار شدم و اگر سه افتخار در طول عمرم داشته باشم، قطعا يكي از آنها بركناري‌ام در زمان علي‌آبادي بود.

* شما پس از بازگشت تيم ملي به ايران مصاحبه‌اي انجام داديد و انتقادات فراواني داشتيد.

- اگر يادتان باشد همانجا گفتم كه سه نفر در دنياي سياست هستند كه مي‌خواهند به عالم فوتبال بيايند. حالا و پس از گذشت سه سال خوشحالم كه پيش‌بيني‌ام درست از آب درآمد. آن موقع هيچ كس حرف من را باور نمي‌كرد. گفتم اين سه نفر مي‌خواهند استقلال، پرسپوليس و فدراسيون فوتبال را بگيرند كه ديديد اين اتفاق افتاد و اگر فيفا مخالفتي نمي‌كرد آن نفر سوم فدراسيون را هم مي‌گرفت. پس از اين اتفاقات هر كس من را مي‌ديد، مي‌گفت كه چطور چنين پيش‌بيني داشته‌اي؟ ما بايد مشخص كنيم كه فوتبال را از دريچه‌ي چشم خودمان مي‌بينيم يا از دريچه‌ي چشم مردم. اگر از دريچه‌ي چشم خودمان مي‌بينيم همه چيز را براي خودمان مي‌خواهيم اما، بايد اجازه دهيم كه مردم خود قضاوت كنند كه آيا در اين سه سال ورزش و فوتبال ما روند روبه رشدي داشته يا خير. شما به عنوان يك روزنامه‌نگار بايد اين سوال را مطرح كنيد كه آيا اقدامات انجام گرفته در جهت امنيت فكري ورزش بوده يا خير.

* پس از جام جهاني و آن اتفاقاتي كه افتاد مي‌گفتند كه شما پيش از بازي با آنگولا هم تحت فشار بوديد. آيا همان موقع استعفا داديد يا خير؟

- من استعفايي ندادم اما، پيش از جام جهاني گفته بودم كه ديگر در فدراسيون فوتبال نمي‌مانم.

* يعني استعفاي مكتوب نداديد؟

- خير، پيش از جام جهاني متني را تهيه كرده بوديم و قصدمان اين بود كه به اتفاق هيات رييسه و پس از پايان بازي‌هاي جام جهاني اين متن را درآلمان منتشر كنيم و اعلام كنيم كه وظيفه‌ي ما در فدراسيون تا همين جا بوده است كه البته زمان فرصت نداد و قبل از انتشار آن متن حكم ما لغو شد.

* تحليل‌تان از روزهاي پس از جام جهاني چيست؟ بسياري معتقدند كه روند روبه نزول فوتبال ايران از همانجا آغاز شد. جرقه‌ي اختلافات شما با مسوولان سازمان تربيت بدني مساله‌ي كوچكي بود. آيا بهتر نبود كه شرايط را براي حضور آرام تيم ملي فراهم مي‌كرديد؟

- اتفاقا مساله‌ي كوچكي نبود. آنها مي‌خواستند اين جايگاه را از ما بگيرند. حتي گفته بودند كه اگر مدال جام جهاني را هم بگيريم ما را بركنار مي‌كنند. دوست داشتند اين جايگاه در اختيار خودشان باشد و حالا چون اين شايعه مطرح شده كه به من پيشنهاد همكاري داده‌اند دليلي ندارد كه پس از سه سال بخواهم اين اتفاق را پنهان كنم و بگويم آنها علاقه‌اي به گرفتن جايگاه ما نداشتند. اين به دور از شخصيت من است.

* چرا شما اين طور فكر مي‌كنيد كه آنها عاشق حضور در فدراسيون فوتبال بودند؟

- به خاطر اسم فوتبال. همين كه شما هر روز دنبال فوتبال مي‌رويد. كدام رييس سازمان مي‌تواند به اندازه‌ي رييس فدراسيون فوتبال حرف بزند. حتي اين جايگاه مي‌تواند براي كساني كه دنبال مقاصد غير ورزشي هم هستند، خوب باشد. چيزي كه براي من ثابت شد اين بود كه آنها دوست داشتند اين جايگاه را بگيرند و از ما گرفتند. ما هم دل‌مان نمي‌خواست كه در جايي كه رقيب داريم و رقيب‌مان مسوولان ورزشي هستند، با آنها تضادي داشته باشيم.

* همان موقع مي‌گفتند كه بهتر است دادكان لجبازي را كنار بگذارد و شرايط را براي به وجود آمدن آرامش كنار تيم ملي فراهم كند. اصطكاكي كه در نهايت به ضرر تيم ملي شد.

- ما تحت هيچ شرايطي نمي‌توانستيم مكزيك را ببريم و نه پرتغال را. اگر صد بار ديگر با آنها بازي كنيم نمي‌توانيم مقابل‌شان به پيروزي برسيم. مي‌توانستيم آنگولا را ببريم كه مساوي كرديم. پس بپذيريد كه همه‌ي حرف‌هايي كه آن زمان مطرح مي‌شد و مي‌گفتند كه ما مكزيك و آنگولا را مي‌بريم و با پرتغال مساوي مي‌كنيم، حرف‌هاي كارشناسانه نبود. ما پيش از حضورمان در جام جهاني به سازمان تربيت بدني اعلام كرده بوديم كه اگر سه امتياز در جام جهاني بگيريم برايمان موفقيت است.

* يعني شما معتقديد كه آن حرف‌ها روي تيم فشار ايجاد كرد؟

- يك سوال دارم. آيا اين بحث كارشناسي بود و آيا كسي كه فوتبال را مي شناسد چنين بحث‌هايي را مطرح مي‌كند؟ ما در سه بازي كه انجام داديم تا دقيقه‌ي 70 مساوي بوديم. بين دو نيمه‌ي بازي با پرتغال زماني كه به رختكن تيم ملي رفتم ديدم همه‌ي بازيكنان روي زمين دراز كشيده‌اند اما، از نزديك رختكن پرتغال كه گذشتم ديدم كه تمامي بازيكنان به صورت اكتيو در حال انجام كار هستند. آنها توپ را مي‌دواندند و ما خودمان را.

* اين توصيه‌اي بود كه حتي رييس جمهور در روزي كه بر سر تمرينات تيم ملي حاضر شد، داشت.

- بله. طبيعي بود كه وقتي كارمان ضعيف‌تر است بايد بيشتر توپ‌مان را مي‌دوانديم.

* سه سال است كه برانكو از تيم ملي ايران رفته است آيا اين دوران ثابت كرد كه برانكو مربي خوبي براي تيم ملي ايران بود؟

- من حالا هم با قاطعيت مي‌گويم كه برانكو با بضاعتي كه فوتبال ايران داشت، بهترين مربي براي تيم ايران بود. شما ببينيد در مدت چهار سال و سه ماهي كه در فدراسيون فوتبال بودم هميشه از برانكو دفاع كردم. چرا كساني كه الان مسوول هستند از سرمربي خود دفاع نمي‌كنند. آمار بگيريد و ببينيد كه بعد از ما چند مربي به تيم ملي آمد. خب چرا هم اكنون از آنها دفاعي نمي‌شود. ولي متاسفانه هم اكنون مسوولان موج‌سواري مي‌كنند. من تا پايان پاي برانكو ايستادم، به كارش اعتقاد داشتم و او هم در نهايت موفق بود.

* علت اين حمايت نكردن چيست؟

- اگر شما از كسي حمايت كني، خودت ضربه مي‌خوري. آنها حاضر نيستند كه خودشان كمي ضربه بخورند. تا تيم ملي نتيجه نمي‌گيرد سريع سرمربي را بركنار مي‌كنند كه خودشان در حاشيه امنيت قرار بگيرند. همين امروز و فردا مديرعامل و هيات مديره‌ي پرسپوليس را هم بركنار مي‌كنند. كسي كه مربيان را بركنار مي‌كند، همان كس حكم را صادر كرده است. پس طبيعي است كه پاي آنها بايستند.

* دليل اين موج‌سواري چيست؟

- براي اينكه خودشان بمانند و اين تركش‌ها به آنها اصابت نكند، چنين مي‌كنند. وقتي شرايط سخت است علي دايي را انتخاب مي‌كنند و وقتي كه به تنگنا برمي‌خورند علي دايي را بركنار مي‌كنند.

* دليل نتيجه نگرفتن تيم ملي هم به نظر شما همين بوده است؟

- دليل اين است كه شما ثبات كاري نداريد. اگر به كسي اعتقاد داريم بايد تا پايان از او حمايت كنيم. بايد متوجه بود كه پس از هر باخت پيروزي قرار گرفته است. مگر علي دايي آدم كوچكي بوده است. ما مي‌توانيم بگوييم كه در ايران بهتر از دايي داريم؟ اگر نگوييم بهتر از او داريم، بقيه‌ي مربيان در سطح دايي هستند. دايي تنها تجربه‌ي كمتري دارد. شما مي‌توانستيد ضمانت بدهيد كه اگر يك مربي ايراني ديگر روي نيمكت تيم ملي مي‌نشست تيم ملي موفق مي‌شد؟

* در زمان جام جهاني شايعات بسيار زيادي مطرح شد مبني بر اينكه علي كريمي توسط يكي از دوستانش كه كارهاي او را انجام مي‌داد، در تيم مشكلاتي را به وجود آورد. آيا شما به عنوان رييس فدراسيون وقت اين شايعات را تاييد مي‌كنيد؟

- از نظر من زماني كه علي كريمي دچار مصدوميت شد و تحت مداوا بود، شايد از نظر فكري نتوانست به سطح گذشته‌اش برسد. او متاثر از مصدوميت پايش بود و اينكه شايد پايش به او اجازه‌ي انجام بازي‌هاي خوب را نمي‌داد. من هميشه علي كريمي را به عنوان بازيكن موثر و با اخلاق قبول داشته‌ام.

* يعني اين شايعه كه مطرح شد "آري‌هان" قصد نفوذ در تيم ملي در زمان جام جهاني دارد را شما تاييد نمي‌كنيد؟

- به هيچ وجه. من به عنوان كسي كه هميشه در كنار تيم ملي بوده‌ام چنين مساله‌اي را نديده‌ام. كريمي شايد رفتارش اين طور به نظر مي‌رسد كه كمتر با كسي رابطه‌ي دوستانه دارد ولي شخصيت كريمي براي من قابل احترام است. هر كسي رگ خوابي دارد. من آن رفتاري كه با يحيي گل‌محمدي دارم را نمي‌توانم با علي كريمي هم داشته باشم. بايد براي هر كس سبك و سياق خاصي را تعيين مي‌كردم. كريمي براي تيم ملي در هيچ زماني مشكلي ايجاد نكرد و مانند بقيه‌ي بازيكنان صادقانه وخالصانه زحمت كشيد.

* بعد از جام جهاني اين شايعه مطرح شد كه قرارداد برانكو پيش از ديدار با آنگولا به پايان رسيده بود. اما، شما پيش از اين بازي قرارداد او را با فدراسيون تمديد كرديد و حالا اين قرارداد براي فدراسيون فوتبال دردسرساز شده و برانكو از ايران شكايت كرده است.

- قرارداد برانكو چند روز بعد از بازي ايران و آنگولا به پايان مي‌رسيد. برانكو نمي‌تواند هيچ شكايتي از فدراسيون فوتبال داشته باشد.

* اما، برانكو از فدراسيون فوتبال ايران شكايت كرده است.

- او شكايت كرده اما، فدراسيون فوتبال ايران يك ريال هم به برانكو بدهكار نيست. حالا كه صحبت به اينجا رسيد، اجازه بدهيد كه بگويم كفاشيان نامه‌ي محرمانه‌اي براي من نوشت و من هم به او جواب دادم كه نامه‌ي مرا براي فيفا ترجمه كنيد و به عنوان رييس فدراسيون فوتبال به فيفا بفرستيد. هيچ كميته‌اي در فيفا نمي‌تواند فدراسيون فوتبال ايران را در اين زمينه محكوم كند. برانكو تمام حق و حقوقش را از فدراسيون فوتبال ايران گرفته است. من حالا چون كنار هستم نمي‌توانم بگويم كه برانكو از فدراسيون فوتبال ايران طلبكار است. وطنم چه مي‌شود؟ برانكو هيچ طلبي از فدراسيون فوتبال ايران ندارد. او پاداش حضور تيم ملي در جام جهاني را هم دريافت كرده است. حالا چطور شده كه برانكو چنين نامه‌اي را نوشته، نمي‌دانم.

* پس از اينكه شما از فدراسيون فوتبال رفتيد، مصاحبه‌هاي زيادي شد كه فدراسيون تحت امر شما را به مشكلات مالي متهم مي‌كردند. ادعاهايي كه هيچ گاه اثبات نشد.

- اين صحبت‌ها را در روزنامه‌ها مطرح كردند. اما، فرداي آن روز اعلام كردند كه مشكلات مالي نبوده بلكه مشكلات اداري بوده است. مدام مي‌گفتند ظرف پنج روز تا 10 روز آينده تخلفات مالي فدراسيون دادگان را افشا مي‌كنيم. اما، امروز سه سال از آن روزها گذشته و هنوز آنها مي‌خواهند بگويند. ما به خاطر همين مساله به دادگاه شكايت كرديم. آنها بايد ثابت كنند كه وقتي چنين ادعايي دارند اين ادعاهايشان چه مبنايي داشته است. آنها در دادگاه اعلام كردند كه ما چنين حرفي را نزده‌ايم و رسانه‌ها اين صحبت‌ها را از قول خودشان نوشته‌اند و آن مصاحبه‌ها را تكذيب كردند. دادگاه تك تك آن رسانه‌ها را خواست و رسانه‌ها اعلام كردند كه ايشان چنين صحبت‌هايي را مطرح كرده و ما آنها را نوشته‌ايم. من به دنبال اين نيستم كه بخواهم كاري در مقابل آنها انجام دهم. فقط از آنها مي‌خواهم كه بگويند اين مطالبي كه ادعا كرده‌اند درست بوده يا خير. اگر صحت دارد چرا تا به حال آنها را افشا نكرده‌اند. آنها تنها درمورد من چنين مسايلي را مطرح نكردند بلكه درمورد همكارانم هم چنين ادعاهايي داشته‌اند. من پاي تمام همكارانم مي‌ايستم تا مردم بدانند كه همكارانم هم صادقانه كار كردند. اگر آنها نسبت به هيات رييسه ادعايي دارند، بايد بگويم كه تمامي اعضاي هيات رييسه جزو نفرات اول كشور بوده‌اند. اگر ديگر همكارانم در فدراسيون را بگويند كه بقيه‌ي آنها روساي فدراسيون بوده‌اند. اگر آنها اين حرف‌ها را روي هوا زده‌اند اخلاقا و شرعا هنوز به ما بدهكارند. آنها ديدند كه بر روي مسايل فني نمي‌توانند به ما ايراد بگيرند و رفتند به سمت مطرح كردن چنين مسايلي. من از آنها مي‌خواهم كه اگر نتوانستند اين حرف‌هايشان را اثبات كنند بيايند و بگويند كه ما در اينجا اشتباه كرديم. اگر شما از من درمورد اشتباهم در قبال سازمان ورزش و مافوق خودم بپرسيد و من هم اشتباه كرده باشم، مي پذيرم كه اشتباه كرده‌ام و مي‌گويم كه در اينجا اشتباه كرده‌ام. آيا من با گفتن اين مساله كوچك مي‌شوم؟ قطعا بزرگ مي شوم.

* بعد از جام جهاني آيا در زمان حضور شما در فدراسيون فوتبال پاداش حضور ايران در جام جهاني كه توسط فيفا پرداخت شده بود، بين بازيكنان تقسيم شد؟

- ما تا زماني كه در فدراسيون بوديم تمامي پول‌هايي كه بايد به بازيكنان و كادر فني مي‌داديم را پرداخت كرديم و شما نمي‌توانيد يك نفر را از تيم پيدا كنيد كه از فدراسيون فوتبال زمان من پولي از فدراسيون مي خواهد. حتي يك ميليارد و 200 ميليون تومان را در حساب فدراسيون فوتبال گذاشتيم و فدراسيون بعدي چهار ميليارد تومان هم بابت صعود ايران به جام جهاني از فيفا دريافت كرد.

* يعني زماني كه شما در فدراسيون حضور داشتيد و پس از صعود ايران به جام جهاني فيفا اين پول را پرداخت نكرد؟

- فيفا فرمولي دارد كه براساس آن پيش از حضور تيم‌ها در جام جهاني يك ميليارد تومان را به حساب فدراسيون‌ها واريز مي‌كند كه اين پول براي آماده‌سازي تيم صرف مي‌شود. در كارگروهي كه در فيفا برگزار شد و 32 كشور در آن حضور داشتند، اين مسايل مطرح شد و تمام اسناد و مداركش در فدراسيون فوتبال موجود است. به هر حال چهار ميليارد تومان توسط فيفا پس از رفتن ما از فدراسيون به حساب فدراسيون واريز شد و به يك ميليارد و 200 ميليون توماني كه در حساب داشتيم، اضافه شد. فيفا مي‌گويد كه اين مبلغ بايد بين بازيكنان، كادرفني، كادر اجرايي، هيات رييسه و استان‌ها براي پيشرفت فوتبال تقسيم شود. اين قانوني است كه بايد تمامي كشورها اجرا كنند. اين پول به غير از پاداشي بود كه ما به بازيكنان براي صعود به جام جهاني داده بوديم و براي تقسيم پاداش فيفا هم طبق فرمول به امور مالي فدراسيون نامه زديم و گفتيم كه بايد براساس همين قانون پول تقسيم شود. اما، بعد از اينكه ما از فدراسيون رفتيم اين پول به حساب فدراسيون واريز شد اما، تقسيمي صورت نگرفت. من هم نمي‌دانم كه چه اتفاقي براي اين پول افتاد و اگر مي‌دانستم به شما مي‌گفتم. قطعا آنها اين پول را خرج فدراسيون كردند؛ اما، اين پول حق بازيكنان، كادرفني و كادر اجرايي بود كه بايد به آنها مي‌رسيد.

* اگر موافق باشيد بحث حضور كميته‌ي انتقالي درفدراسيون فوتبال را باز كنيم. پس از اينكه اساسنامه پيشنهادي فدراسيون فوتبال براي تاييد به هيات دولت رفت اين شايعه مطرح شد كه توسط برادر رييس جمهور از شما خواسته شد كه به عنوان كارشناس درباره‌ي اين اساسنامه نظرتان را بدهيد. آيا صحت دارد؟

- نبايد اين مساله را پنهان كنم. اين اتفاق افتاد. به من نامه‌اي زدند و گفتند كه شما اين اساسنامه را بررسي كنيد و من هم گروهي را تشكيل دادم و تغييراتي را كه به نظرمان مي‌آمد كه به درد فوتبال ايران مي‌خورد را پيشنهاد كرديم. نامه‌ي رسمي‌اي را هم به آن ضميمه كرديم و براي رياست محترم جمهور ارسال كرديم. اما، تغييرات موردنظر ما لحاظ نشد. چرا اين تغييرات لحاظ نشد، به اين دليل بود كه آنها ما را از خودشان نمي‌دانستند. رفتند و گفتند كه اين تغييرات در اساسنامه لحاظ نشود. حالا مي‌بينيد كه مشكلات اين اساسنامه بيشتر از اساسنامه‌ي قبلي است. فيفا مي‌دانست كه تغييرات اساسنامه‌ي ما حدود يك ماه تا دو ماه زمان مي‌برد و به همين دليل به ما دو ماه فرصت داد. اما، ديديد كه يك سال تغيير اساسنامه در فدراسيون فوتبال ايران به طول انجاميد. مي‌دانيد دليل آن چه بود؟ دليل آن اين بود كه اين كميته فرصتي بود براي كساني كه در اين جايگاه بنشينند. اگر ما اساسنامه نداشتيم كه فيفا به ما اجازه‌ي حضور در جام جهاني را نمي‌داد و اگر اساسنامه داشتيم با دو بند تغيير مي‌توانستيم نظرات فيفا را هم جلب كنيم. اساسنامه‌اي كه وجود داشت را مي‌توانستيم با يكي، دو بند تغيير به روز كنيم و رضايت فيفا را هم بدست آوريم.

* در زماني كه شما در فدراسيون فوتبال حضور داشتيد اين درخواست هم مطرح شد كه تغييراتي در اساسنامه‌ي فدراسيون به وجود بيايد. چرا شما اين تغييرات را به وجود نياورديد؟

- در آن زمان سازمان تربيت بدني نامه‌اي رسمي براي ما ارسال كرد و نوشت كه شما جزيره‌ي خودمختار نيستيد و جواب فيفا را ندهيد و تغييري را در اساسنامه به وجود نياوريد.

* تعليق فوتبال ايران به دليل بركناري شما بود يا به دليل مشكلاتي كه اساسنامه داشت؟

- يك بخش تعليق به دليل بركناري بود و بخش ديگر به خاطر اساسنامه. فيفا مي‌گفت كه برطبق اساسنامه كسي نمي‌تواند رييس فدراسيون فوتبال را بركنار كند و تنها اين مجمع است كه مي‌تواند حكم به بركناري رييس فدراسيون بدهد. وقتي برخورد غير منطقي و غير ورزشي مي‌شود، فيفا جلوي تمامي كشورها مي‌ايستد. ديديد كه چگونه فيفا با كويت، لهستان و چك ايستاد. ما كه قوي‌تر از چك در فوتبال دنيا نيستيم. ما قبل از جام جهاني گفته بوديم مي‌رويم پس چرا آنها چنين كردند كه فيفا چنين واكنشي نشان دهد؟

* بعد از بركناري شما و زماني كه فوتبال ايران تعليق شد اين شايعه به وجود آمد كه شما به فيفا و كنفدراسيون فوتبال آسيا گزارش داده‌ايد و همين دليل تعليق فوتبال ايران بود.

- من زماني كه در آلمان بودم، تمام سايت‌هاي خبري دنيا اعلام كردند كه رييس فدراسيون فوتبال ايران بركنار شده است. من زماني كه از فدراسيون فوتبال رفتم هيچ ارتباطي با كنفدراسيون فوتبال آسيا نداشتم و اين بحث را هم در مجلس مطرح كردم. در اين جا لازم مي‌دانم كه از رييس پيشين كميسيون فرهنگي مجلس، دكتر افروغ تشكر كنم. وقتي اين شايعه شد كه من به سوئيس و مالزي رفته‌ام افروغ گفت كه اين مملكت يك راه خروجي بيشتر ندارد و من تمامي صفحات گذرنامه‌ام را به مجلس بردم و افروغ هم ديد كه من نه به مالزي رفته‌ام و نه به سوئيس و پس از آن اعلام كرد كه ما مدير سوزي كرده‌ايم و دادگان هيچ كدام از اين كارها را انجام نداده است. بايد بگويم كه افروغ از من دفاع نكرد بلكه از مجموعه‌ي فدراسيون فوتبال دفاع كرد.

* تحليل شما از روزهايي كه فوتبال ايران توسط فيفا تعليق شد، چيست؟

- كميته‌ي انتقالي وقتي سر كار آمد براي افرادي كه در اين كميته عضو شدند، جايگاهي را ايجاد كرد. اين كميته يك سال فوتبال ايران را معطل گذاشت و هيچ كس هم نيامد بگويد كه تنها با تغيير دو بند اساسنامه مي‌توان رضايت فيفا را جلب كرد. تغيير اين دو بند كار يك ماه بود. افراد انتخاب شده براي كميته‌ي انتقالي يكسال به فدراسيون آمدند و فوتبال ما را ضعيف‌تر و ضعيف‌تر و ضعيف‌تر كردند. اين كميته‌ي انتقالي ضربات زيادي را به پيكره‌ي فوتبال ايران وارد كرد. نيمي از كساني كه عضو آن كميته بودند، نمي‌دانستند كه فوتبال چيست. اما، آنها وظيفه پيدا كرده بودند كه اساسنامه‌ي فدراسيون فوتبال را بنويسند. انتخاب اين كميته سرفصل جديدي را براي فوتبال ايران باز كرد. اختلافي كه بين سازمان تربيت بدني و كميته‌ي انتقالي افتاد، مشكلات فراواني را ايجاد كرد. نمي خواهم تمام تقصيرات را بر گردن كميته‌ي انتقالي بياندازم. مگر در آن زمان دادگان در فدراسيون بود كه اختلاف به وجود آمد؟! چرا كسي نبود كه بتواند اين كار را مديريت كند. من پيش از انتخاب كميته‌ي انتقالي عضو سه كميته‌ي كنفدراسيون فوتبال آسيا و فيفا بودم. در كميته‌اي كه عضو فيفا بودم، من جانشين نفر ديگري شده بودم اما، در دو كميته‌ي AFC كه كميته‌ي مسابقات و كميته‌ي ليگ حرفه‌اي بود از ابتدا من حضور داشتم. اما، آقايان از اين فرصت استفاده كردند و اسم من را از اين كميته‌ها حذف كردند. مهم نيست كه اسم من حذف شده باشد اما، سوالي دارم. شما مي‌دانيد كه من براي صفايي فراهاني احترام قائلم و تيغ انتقادم متوجه او نيست. اما، مي‌خواهم بدانم كه آيا كسي به من اجازه مي‌دهد كه براي يك ساعت لباس يك فرد نظامي را بر تن كنم. مطمئنا كسي اجازه نمي‌دهد و مي‌گويند كه اين لباس مربوط به افراد نظامي است. اما، چطور است كه ما اجازه مي‌دهيم هر كس بيايد و لباس ورزش را برتن كند. مگر ما نمي‌گوييم در دنياي ورزش تخصص، تجربه و دانش سه ابزار اصلي است اين صحبت من نيست. حالا افرادي كه مي‌آيند و لباس ورزش را بر تن مي‌كنند، كدام يك از اين سه ابزار را دارند. حالا ما چطور سراغ كساني مي‌رويم كه تنها به صرف داشتن يك مدرك دكتري به فوتبال مي‌آيند. نبايد اجازه بدهيم كه اين اتفاقات تكرار شود. مسووليت بايد زيبنده‌ي هر كس باشد. من اين را مي‌گويم اگر ما توانستيم لباس ديگري را بپوشيم آن گاه اجازه دهيم كه كسان ديگر لباس ورزش را بر تن كنند.

* فيفا ابتدا قصد داشت كه در كميته‌ي انتقالي از افراد خارجي استفاده كند كه با مقاومت ايران اين كار انجام نشد.

- اما، براي انتخابات ديديد كه دو نماينده از فيفا به ايران آمد. اين ضعف ما را نشان مي‌دهد. اينكه ما نمي‌توانيم خودمان مشكلات‌مان را حل كنيم و اين فيفاست كه بايد براي ما تصميم‌گيري كند. من مطمئن هستم غير از يك نفر كه در كميته‌ي انتقالي بود، بقيه‌ي افراد حاضر در آن نمي‌دانستند كه اساسنامه فدراسيون فوتبال چيست. چيزي كه بايد در اينجا بگويم تا در تاريخ ثبت شود اين است كه كميته‌ي انتقالي كميته‌ي فوق‌العاده ضعيفي بود. حالا با اين وضع سرپرست فدراسيون به كميته فشار مي‌آورد، سازمان تربيت بدني فشار مي‌آورد و هر جاي ديگر هم سنگ اندازي مي‌كرد حالا چطور اين كميته كه خودش ضعيف بود، مي‌توانست كارها را به پيش ببرد.

* يعني شما اعتقاد داريد كه دوران نزول فوتبال ايران با آغاز به كار كميته‌ي انتقالي شروع شد؟ اينكه ما از رده‌ي پانزدهم به رده‌ي 53 رده‌بندي فيفا رسيديم.

- يكي از عوامل قطعا كميته‌ي انتقالي بود و عامل ديگر سازمان تربيت بدني. سرپرست فدراسيون كه نمي‌توانست كار را جمع كند. شما ديديد كه انتخاب يك مربي چند وقت در فدراسيون فوتبال به طول انجاميد. زماني كه ما فدراسيون را تحويل گرفتيم، تيم ملي در رده‌ي 38 قرار داشت و روزي كه تحويل داديم تيم ملي، تيم 15 جهان بود. اما، چه كسي است كه درباره‌ي اين واقعيت‌ها مطلبي بنويسد. كجا رفته‌اند روزنامه‌نگاراني كه هر روز عليه ما مطلب مي‌نوشتند. ما با آلمان بازي مي‌كرديم از ما انتقاد مي‌كردند. با كرواسي بازي مي‌كرديم عليه ما مطلب مي‌نوشتند. در ايتاليا و انگليس بازي مي‌كرديم از ما انتقاد مي‌كردند اما، الان هر روز با امارات بازي دوستانه داريم و هيچ كس نيست كه عليه آنان انتقاد كند. ما هر جا كه مي‌رفتيم 150 هزار دلار پول مي‌گرفتيم اما، الان جايگاه فوتبال ايران كجاست؟ من مي‌خواهم بگويم كه در زماني كه ما در فدراسيون فوتبال بوديم از سه مديري كه در سازمان تربيت بدني بودند، حتي يك ريال هم نگرفتيم و من مي‌خواهم شما اين را از مسوولان وقت سازمان تربيت بدني و علي‌آبادي بپرسيد كه آيا ادعاي من درست است يا خير. ما بدون كمك دولت فوتبال را چرخانديم. استقلال مالي و كاري كاملي را در فدراسيون فوتبال ايجاد كرديم. براي فدراسيون فوتبال باشگاه استقلال، پرسپوليس و كمپ تيم‌هاي ملي ساختمان ساختيم و براي فدراسيون در آبسرد دماوند زمين خريديم و ورزشگاه بيگلري كرمان را ساختيم. امروز پول اين زمين‌ها و ساختمان‌ها بالاي 20 ميليارد تومان است در حالي كه ما آن زمان براي اين ساختمان‌ها و زمين‌ها هفت تا هشت ميليارد تومان خرج كرديم.

* كفاشيان اعلام كرد كه هنوز ساختمان‌هاي استقلال و پرسپوليس به نام اين دو باشگاه نشده و به نام فدراسيون فوتبال است و حتي او اعلام كرده كه امكان ندارد فدراسيون گذشته بدون كمك سازمان تربيت بدني اداره شده باشد.

- اگر كفاشيان چنين حرفي زده، من نمي‌خواهم جواب او را بدهم. كفاشيان حرف‌هاي زيادي مي‌زند ولي من نمي‌خواهم درباره‌ي او حرف بزنم مي‌خواهم احترام او را نگه دارم. بار ديگر تاكيد مي‌كنم كه در زمان حضورم در فدراسيون فوتبال حتي يك ريال هم از سازمان تربيت بدني نگرفته‌ام. حتي با تقاضاي سازمان تربيت بدني 200 ميليون تومان به باشگاه استقلال و 200 ميليون تومان هم به باشگاه پرسپوليس كمك كرديم. پرسپوليس زماني كه بايرن مونيخ به ايران آمد، با مشكل مالي مواجه بود واستقلال هم پس از قهرماني در ليگ براي حفظ جايگاهش 200 ميليون تومان از فدراسيون فوتبال گرفت.

* در اواخر حضور شما در فدراسيون فوتبال اخباري درباره‌ي مشكلاتي كه با ايرانول به وجود آمده بود، مطرح شد.

- در آن زمان با توجه به اينكه ما تبليغ ايرانول را مي‌كرديم، با توصيه‌هاي مسوولان آن زمان ايرانول حق اسپانسري فدراسيون فوتبال را پرداخت نكرد. ايرانول زير مجموعه‌ي تامين اجتماعي به حساب مي‌آمد و با توصيه‌هايي كه شده بود آنها گفتند كه مي‌خواهيم قرارداد را فسخ كنيم كه ما هم پذيرفتيم اما، آنها اين كار را هم نكردند تا ما نتوانيم با اسپانسر ديگري قرارداد ببنديم. همه‌ي اين كارها براي اين بود كه مجموعه‌ي آن زمان فدراسيون فوتبال زمين بخورد.

* در زمان انتخابات فدراسيون فوتبال اين شايعه مطرح شد كه شما قصد داريد در انتخابات فدراسيون فوتبال شركت كنيد و پس از آن اعلام شد كه براساس اساسنامه رييس سابق نمي‌تواند در انتخابات شركت كند. آيا شما اساسا قصد حضور در انتخابات را داشتيد؟

- اينها شايعاتي بود كه مطرح مي‌شد. مخالفان ما در آن زمان از كميته‌ي انتقالي خواسته بودند بندي را به اساسنامه اضافه كنند كه براساس آن رييس قبلي نمي‌تواند در انتخابات شركت كند. اين بند از اساسنامه تنها شامل من مي‌شد. مي‌خواهم بدانم كه آيا اين كميته براي فوتبال بود و حالا فوتبال دولتي‌تر از قبل نشده است؟ فيفا اين مسايل را لحاظ نمي‌كند. اگر كسي مي‌خواهد در انتخابات فدراسيون فوتبال ايران ثبت نام كند بايد 10 نفر آن را تاييد كند اما، در فوتبال ما اين 10 نفر به طور كامل دولتي هستند. من تمام اين مسايل را براي رييس جمهور نوشتم.

* زماني كه انتخابات برگزار شد، اين بحث به وجود آمد كه انتخابات فدراسيون فوتبال ايران دموكراتيك بود.

- اين انتخابات تمرين دموكراسي از نگاه آنها بود. وقتي شما مي‌گوييد انتخابات بايد بيشتر از يك نفر در انتخابات نامزد شده باشد تا اعضا بتوانند حق انتخاب داشته باشند. انتخابات يعني اينكه حداقل از بين دو نفر يك نفر انتخاب شود. دوراني كه در فدراسيون فوتبال ايران گذشت، دوراني بود كه لطمات فراواني را به فوتبال وارد كرد. من نمي‌دانم كساني كه پس از باخت به پرتغال به تلويزيون آمدند و گفتند كه شرافت‌مان به باد رفت الان كجا هستند. مي‌خواهم بپرسم كه آقايان با شرافت بياييد و بگوييد كه حالا كه به عربستان و كويت مي‌بازيم، شما شرافت‌تان كجا رفت. اين آقايان به اصطلاح كارشناس، كارشناسان LCD هستند! به تلويزيون مي‌آيند تا تلويزيون LCD هديه بگيرند! ضبط صوت مي‌گيرند تا كارشناسي كنند! اين كارشناسان اگر دلشان براي جامعه‌ي ورزش مي‌سوزد، الان بايد صدايشان بالاتر باشد. ايستاده مردن بهتر است يا روي زمين بودن و مردن؟ من اين حرف را امروز نيست كه مي‌زنم. سال 54 هم من چنين حرفي را زدم. زماني كه اختلاف پيدا كردم و از ورزش من را كنار گذاشتند و از دانشگاه هم اخراج شدم، چنين حرفي را آنجا زدم.

* آقاي دادگان خط سياسي شما چيست؟

- خدا شاهد است كه من هيچ خط و خطوط سياسي ندارم.

* يعني شما هيچ علاقه‌ي سياسي به هيچ حزبي نداريد؟

- هيچ علاقه‌اي ندارم و در واقع اين افتخار را نداشته‌ام كه وارد اين گروه‌هاي سياسي شوم.

* زماني كه شما بركنار شديد، گفتند كه خط و ربط سياسي شما با دولت گذشته باعث شده كه شما بركنار شويد و حالا در اواخر دولت نهم مي‌گويند به دليل حمايت حزبي كه شما را متعلق به آن مي‌دانند از فرد خاصي قصد بازگشت به ورزش را داريد.

- خدا شاهد است كه چنين چيزي نيست. من به هيچ حزب و گروه و دسته‌اي وابسته نيستم. اينكه مي‌گويند من به آقاي خاتمي علاقه دارم، به دليل شخصيت اوست و به او هميشه احترام گذاشته و خواهم گذاشت. يك روز پيش آقاي خاتمي رفتم و گفتم كه كنفسيوس مي‌گويد: "آدم‌هاي بزرگ وقار دارند و تكبر ندارند و آدم‌هاي كوچك تكبر دارند و وقار ندارند." شما اين وقار را از پدر ومادرتان گرفتيد و نه از جامعه. گفتم كه آدم چه در كتابخانه‌ي ملي باشد، چه در وزارتخانه و چه رييس جمهور اين وقار هميشه با اوست. من مي‌گويم كه خاتمي را دوست دارم مگر دوست داشتن گناه است. آقاي ناطق نوري را هم دوست دارم و اين نشان مي‌دهد كه من هيچ علاقه‌اي صرف به هيچ گروهي ندارم. گروه‌هاي مختلف مي‌خواهند بگويند كه من عضو آنها هستم اما، بار ديگر مي‌گويم كه من افتخار حضور در اين گروه‌ها را هيچ زماني بدست نياورده‌ام، هر چند كه براي آنها احترام زيادي قائلم. نه من، نه پدرم و نه برادرانم غير از ورزش به هيچ مساله‌ي ديگري فكر نمي‌كرديم و نمي‌كنيم.

* پس از اينكه شما از فدراسيون فوتبال رفتيد ديداري با رييس جمهور داشتيد؟

- بله. مي‌خواهم اين سوال را از شما بپرسم. رييس جمهور در گفت‌وگويي تلويزيوني واقعيت را گفت يا خير. آقاي رييس جمهور متوجه شد كه سازمان از طريق اجتماع تحت فشار است. روند هم اين را نشان مي‌داد. آقاي رييس جمهور همان طور كه به عدالت و حق تاكيد دارند، آمد در تلويزيون و حق را گفت. من بايد اينجا از دكتر احمدي‌نژاد هم كه هميشه حق را مي‌گويد، تشكر كنم. ايشان حتي مقابل وزراي خود هم حرف حق را مي‌گويد و در اين مورد هم حرف حق را زدند و اين دقيقا همان چيزي است كه ايشان هميشه بر آن تاكيد داشتند. روزي كه خدمت رييس جمهور رسيدم گفتم كه مطمئن باشيد كه فوتبال از بين مي‌رود. دليلم هم اين بود كه فدراسيون رها شده است. اگر بخواهم اين مسايل را باز كنم فكر مي‌كنم با توجه به برهه‌ي حساسي كه پيش‌رو داريم به تيم ملي و ورزش كشور لطمه بخورد. ولي نامه‌ي من وجود دارد و من به رييس جمهور پيش‌بيني اين روزها را كرده بودم. شما ببينيد چهار تيم ما در ليگ قهرمانان آسيا شركت كرده و سه تيم ما يك هفته مانده به پايان مسابقات از گردونه‌ي مسابقات حذف شده‌اند. تمام شكست‌هايمان هم به تيم‌هاي عربي بوده است. آيا كسي هست كه اين واقعيت‌ها را بگويد. دوست دارم شما برويد و ببينيد در روزنامه‌هاي عربستاني چه چيزهايي درباره‌ي فوتبال ايران مي‌نويسند. آنها مي‌نويسند كه موفق شده‌اند تمامي تيم‌هاي ايراني را شكست دهند. ما نبايد مانند كبك سرمان را داخل برف ببريم. عربستاني‌ها قبلا مي‌ترسيدند با ما بازي كنند و قبل از بازي با ايران هزار حرف و حديث مطرح مي‌كردند، مي‌آمدند مي‌گفتند اقامت زندي درست نيست، مي‌گفتند ابراهيم تقي‌پور نمي‌تواند براي ايران بازي كند؛ اما، الان شما ببينيد كه چگونه آنها به راحتي در تمامي بازي‌هاي رودررو تيم‌هاي ايراني را شكست مي‌دهند. همين سوريه در بازي‌هاي مقدماتي جام ملت‌هاي آسيا در دو بازي 11 گل از ما خورد اما، حالا چطور مي‌شود كه وقتي با سوريه مساوي مي‌كنيم، جشن مي‌گيريم. من هيچ مخالفتي با سازمان تربيت بدني ندارم. با علي آبادي هم قهر نيستم كه بخواهم آشتي كنم. جايگاهي كه علي‌آبادي دارد، قابل احترام است. ولي چيزي كه هست ورزش فرق مي‌كند. مديريت خودش را مي‌خواهد. تخصص خودش را مي‌خواهد، دانش و تجربه‌ي خودش را مي‌خواهد. آنها به ما بدي كردند، ما مدير آنها بوديم، حكم ما را لغو كردند. مي‌توانستند اجازه بدهند ما به ايران برگرديم و آن زمان تصميم بگيرند. شما مطمئن باشيد در هر جا كه دلي شكست موفقيت در آنجا حاصل نمي‌شود. من بعد از 33 سال تدريس مي‌توانم با قدرت اين حرف را بزنم كه هر جا دلي شكست، مطمئن باشيد در آنجا موفقيتي بدست نمي‌آيد.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"