کد خبر: ۷۴۶۱۷
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۶ - ۲۵ فروردين ۱۳۸۸

دقيقه 38 زماني كه مايلي‌كهن به دايي دستور داد آماده ورود به زمين بازي شود، با چنين عكس‌‌العملي مواجه شد: «اگر قرار است الان بازي كنم، بهتر است اصلا بازي نكنم...» هر چند دايي چهار دقيقه بعد وارد زمين مي‌شود، اما مايلي‌كهن نام او را در فهرست آينده مدعوين تيم ملي قرار نمي‌دهد.

حالا او سرمربي تيم ملي است و در اقدامي جالب، عجيب ولي عاقلانه به فروشگاه ورزشي سرمربي پيشين تيم ملي مي‌رود تا از او به خاطر تمام مسائل و درگيري‌هاي گذشته‌اش عذرخواهي كند. دايي آنجا غايب است ولي روز بعد بر خروجي خبرگزاري‌ها خبر پس گرفتن شكايت دايي از مايلي‌كهن به خاطر عذرخواهي رسمي سرمربي جديد تيم ملي نقش مي‌بندد.

محمد مايلي‌كهن يكي از شناخته‌ترين چهره‌هاي ورزشي در كشورمان است و آنچه در پي مي‌آيد نگاهي به اتفاقات حاشيه‌اي مهم دور و بر او و علي دايي طي 2 دهه اخير يا زماني كمي بيشتر است.

به گزارش روزنامه جام جم،اين نگاهي يك‌سويه نيست. با محمد مايلي‌كهن به استقبال پرونده قطور درگيري‌هاي شخصي او و دايي مي‌رويم، چون لااقل براساس آسياب زمان و سپيدي مويي كه بر سر هر دو نشسته است او مقدم مي‌شود. مايلي‌كهن و دايي مطمئنا جنجالي‌ترين پرونده قضايي ‌ ورزشي سال كهنه و نخ‌نماي 87 خورشيدي را در طول روزهاي اين سال رقم زدند. اما تصور اين‌كه چنين اختلاف و شكواييه و دادگاه‌كشي از يك گفتگوي تلويزيوني آغاز شده باشد، بعيد به نظر مي‌رسد.

سابقه استاد و شاگردي مايلي‌كهن و دايي به سال 1993 ميلادي برمي‌گردد. روزهايي كه علي پروين، مايلي‌كهن را به عنوان دستيار دوم خود روي نيمكت نشاند و علي دايي را در نوك پيكان هجومي قرار داد. قاعده مربيگري علي پروين، تك‌محور بودن و ميدان ندادن به ساير دستياران است و اين همان نكته‌اي بود كه مايلي‌كهن را از جمع تيم دور مي‌ساخت.

دايي اما در اوج جواني هنوز فرصتي براي تبديل شدن به چهره اول ميدان را نيافته بود. قاعدتا هر دو به دنبال فرصتي براي عرض‌اندام و مطرح شدن بودند؛ مايلي‌كهن روي نيمكت و دايي داخل زمين. اين اتفاق، سه سال بعد محقق شد.

زماني كه مايلي‌كهن سكان هدايت تيم ملي را برعهده گرفت و تيم را بدون ستاره‌هاي كهنه‌كار و در غياب چهره‌هايي مانند قلعه‌نويي، شاهرودي، زرينچه و ... به جام ملت‌هاي آسيا برد. تصور مي‌كنيد اولين برخورد شفاهي اين دو از كجا آغاز شد؟

اولين برخورد

بين دو نيمه ديدار ايران و كره‌جنوبي، همان رويداد تاريخي و جدايي‌ناپذير ذهن تمام ايرانيان؛ وقتي نيمه اول را با شكست پشت سر گذاشتيم، محمد مايلي كهن رو به سعداوي و ميناوند مي‌گويد: «براي دايي سانتر نكنيد.. از عمق حمله مي‌كنيم.»

علي دايي اما اعتراض مي‌كند؛ «كره‌اي‌ها سرزن نيستند. توپ‌ها را بلند بكشيد روي سر من، تمامش مي‌كنم.» و باز هم مايلي‌كهن فرياد مي‌كشد. «اينجا من تعيين مي‌كنم چه كسي چه كار كند!‌ در نيمه دوم 5 گل مي‌زنيم.» پاس عمقي دايي به خداداد رسيد و گل تساوي رقم خورد. دايي چهار گل زد و هيچ كدام روي سانتر و ضربه سر نبود. اما كدورت يك سانتر و ضربه سر باقي ماند!

دو دروغ براي دو نفر!‌

حتما يادتان هست، ‌ بازي ايران مقابل سوريه در مرحله اول از انتخابي جام‌جهاني 98 فرانسه، حكم يك بازي تشريفاتي را پيدا كرد. مايلي‌كهن دايي را مانند باقري و پيرواني روي نيمكت نشاند و با تركيبي جديد به زمين رفت. لجام‌ گسيختگي در ورزشي ‌كه ‌انگار بزرگ‌تر و متولي متشخصي براي پادرمياني ندارد به اوج خود رسيده است

دقيقه 38 زماني كه مايلي‌كهن به دايي دستور داد آماده ورود به زمين بازي شود، با چنين عكس‌‌العملي مواجه شد: «اگر قرار است الان بازي كنم، بهتر است اصلا بازي نكنم...» هر چند دايي چهار دقيقه بعد وارد زمين مي‌شود، اما مايلي‌كهن نام او را در فهرست آينده مدعوين تيم ملي قرار نمي‌دهد. در حقيقت مايلي‌كهن اولين و آخرين مربي 15 سال اخير فوتبال ملي ايران بود كه نام دايي را از تيم ملي كنار گذاشت.

سرمربي تيم ملي خواهان عذرخواهي دايي شد! اتفاقي كه هرگز نيفتاد. داريوش مصطفوي رئيس وقت فدراسيون فوتبال دو دروغ مصلحتي ساخت ... يكي را به مايلي‌كهن هديه كرد و ديگري را به دايي. به مايلي‌كهن گفت: او شفاهي عذرخواهي كرده و به دايي پيغام داد مايلي‌كهن او را به تمرين تيم ملي دعوت كرده است!

بعد‌ها كه دروغ رئيس درآمد، آتش زير خاكستر زبانه كشيد. مايلي‌كهن ادعاهايي خطرناك داشت... آيا مي‌توان پذيرفت؟

آقاي رئيس‌جمهور سلام...

محمد خاتمي اولين رئيس‌جمهوري بود كه سياست را علنا به ورزش الصاق كرد. مايلي‌كهن بارها ادعا كرد روابط پنهاني و نزديك دايي با رئيس‌جمهور خاتمي اسباب عزل او و داريوش مصطفوي را فراهم كرده است. اين دو زماني كه مايلي‌كهن سرمربيگري تيم اميد را در دست داشت هم دورادور وارد مجادله شدند.

روزي كه مايلي‌كهن با تيم المپيك ايران در تهران به كره‌جنوبي باخت، علي‌ دايي با كنايه گفت: «من در تيمش نبودم كه برايش چهار گل بزنم»! و البته تنها مرتبه‌اي بود كه مايلي‌كهن خشم خود را فروخورد. او آماده نشست تا روزي كه ايران در جام جهاني ناكام ماند، به همان سياق شاگرد گذشته به او هجوم برد. همان‌ تصورات قديمي در مورد دلايل عزل سياسي مصطفوي اين بار در رسانه ملي به زبان آمد.

اين آغاز پرده‌‌دري‌ها بود. لجام گسيختگي در ورزشي كه انگار بزرگ‌تر و متولي متشخصي براي پادرمياني ندارد به اوج خود رسيده است. دايي از گفتگوي تلويزيوني سال‌ها قبل مايلي‌كهن در مورد وضعيت خانوادگي پدر و مادرش نهايت سوءاستفاده را كرد و معلم و استاد سابق را به حقارت كشيد. رفتاري سوال‌برانگيز كه با توهين به گذشته يك مربي همراه شد.

آيا فقر مالي يك خانواده، مي‌تواند اسبابي براي تحقير و توهين باشد؟! مايلي‌كهن سپس از الفاظي مانند «آقاي قلدر» براي نام دايي استفاده كرد و هرگز حاضر نشد البسه‌اي با مارك علي دايي بپوشد!

شكايت دايي از مايلي‌كهن در دادگاه به جريان افتاد و هرچند مايلي‌كهن در دادگاه نخست تبرئه شد، اما در دادخواست دوم وكيل دايي، به ممنوعيت در مصاحبه با رسانه‌ها و جزاي نقدي محكوم شد. احتمالا شما هم گفتگوي دايي با «مازيار ناظمي» در وبلاگ شخصي اين گوينده راديويي را شنيده‌ايد... دايي با ادبياتي نامناسب به مايلي‌كهن مي‌تازد!

كاش دستي داشتيم

هرگز آبي روي اين آتش ريخته نشد. محمد مايلي‌كهن و علي دايي دو آتشي هستند كه گاهي به زير خاكستر مي‌روند و گاهي با يك نسيم زبانه مي‌كشند. سوال اينجا است كه آيا در فوتبال ايران، در ورزشي كه گاهي دولتمردان سياسي آن براي يك پيروزي و يك صعود نامه‌هاي فدايت شوم براي مردم و جامعه فوتبال مي‌نويسند، كسي پيدا نمي‌شود كه طي اين همه سال، جلوي چنين پرده‌دري‌هايي را بگيرد؟

گرچه مي توان اميد وار بود كه با پيشقدم شدن مايلي كهن در عذر خواهي و اعلا‌م گذشت دايي ، ديگر شاهد تقابل اين دو چهره فوتبالي كشورمان نباشيم . آيا براستي اين آخرين بار خواهد بود ؟

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"