کد خبر: ۶۵۴۰۵۸
تاریخ انتشار: ۲۱:۲۷ - ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۱
سید محمود صادقی در یادداشتی "نگاهی کوتاه به جایگاه قرآن در اندیشه امام خمینی (ره)" دارد.

به گزارش ایسنا،  در بخش سوم این یادداشت با عنوان «دعوت و اجابت قرآن» آمده است:

۱. پیش‌تر و در بخش دوم این یادداشت، برای این نکته انگشت نهاده شد که در نظر و اندیشه‌ امام خمینی، قرآن کریم و صحیفه شریف الهی «کتاب دعوت» به احیاء و حیات است. نکته‌ درخور توجه این‌که در این اندیشه‌ صائب، «دعوت» دارای مراتب است و البته به فراخور دعوت، اجابت نیز صاحب مراتب و دراجات است: «دعوت مراتب دارد، اجابت هم مراتب دارد. آن مرتبه‌ اعلاء اجابت آنی است که پس از حصول مقدمات و ریاضاتی که رسول خدا- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- کشیده‏‌اند، منتهی شد به اینکه خدای تبارک و تعالی از او ضیافت کرد به نزول قرآن» (صحیفه امام، ج۱۷، ص۴۹۰).

برای نیل به مقصود نهفته و در پس این کلام امام خمینی(قدس‌سره)، باید به این نکته التفات کرد که در نظر بسیاری محققان و اندیشمندان جهان اسلام، و به‌خصوص بسیاری مفسران شیعی، «قرآن کلام الله است»؛ این سخن البته برآمده از آیه ششم از سوره‌ مبارکه‌ توبه است: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتیَ‏ یَسْمَعَ کلَامَ الله»؛ به این بیان باید به انسان غیر مسلمان مجال داد تا «کلام‌الله» را بشنود؛ این کلام، بی‌شک از صوت و لفظ و اعتبار معنی (به‌گونه‌ای که درباره‌ انسان مطرح است) منزه است.

با این‌همه روشن است که این تفسیر از کلام الله بودن قرآن، با توجه به معنای «کلمه» در آن که همه‌ موجودات هستی را «کلمة الله» معرفی می‌کند، معنایی بدیع نیست؛ (ر.ک: آیات کهف:۴؛ لقمان:۲۷ و...) لیکن مفهوم مزبور وقتی اهمیت می‌یابد که قرآن را «تکلّم الهی» بدانیم؛ به این معنا در نظر اندیشمندان مسلمان، مصحف شریف، نه تنها کلام الهی، بلکه تکلّم الهی است و به این ترتیب قرآن کریم که در آیه ششم سوره توبه خود را کلام الله معرفی کرده، تکلم الهی را منظور و مقصود داشته است و به این معنا، خدا در ضمن آیات قرآن، هم اکنون و در حال، با انسان تکلّم کرده و سخن می‌گوید (برای مطالعه بیشتر در این زمینه و آراء مختلف درباره آن ر.ک: تفسیر موضوعی قرآن کریم (قرآن در قرآن) ج۱، ص 57-69).

با این وصف، و با توجه به این نکته که خدای متعالی در قرآن با هر کس به اندازه فهم و درک او سخن می‌گوید، می‌توان به درکی درست از نظام مراتبی حاکم بر قرآن رسید. به این معنا، معنای سخن امام که دعوت قرآن را دارای مراتب، و اجابت را صاحب درجات می‌خواند، روشن می‌شود؛ چنان‌که هر که از گستره‌ وجودی بالاتر و برتری برخوردار باشد، مراتب بالاتری از دعوت شامل حال او می‌شود که البته درجات برتری از اجابت را نیز می‌پیماید.

بر این اساس، حضور پیامبر ختمی مرتبت در «مرتبه‌ی اعلای اجابت» و تکیه بر بلندای قله‌ آن، توجیه روشنی می‌یابد: «قرآن آن نعمتی است که در ضیافتی که از رسول خدا شده است، آن نعمتی است که در آن سفره‏ای که از ازل تا ابد پهن است پیغمبر اکرم برخوردار از آن بوده، و مقدمات، آن مقدماتی است که سال‌های طولانی ریاضات معنوی کشیده است تا رسیده است به آنجایی که لایق این ضیافت شده است و مهم قضیه اعراض از دنیاست.» (صحیفه امام، ج۱۷ ص۴۹۰)

۲. عبارت کوتاهی که از نظر گذشت، افزون بر آنچه گفته آمد، به تلویح به جایگاه خاتم انبیای الهی و نگین انگشتری رسالت نیز اشاره دارد، این نکته به این معنی است که عظمت قرآن آن اندازه است که حتی پیامبر ختمی مرتبت نیز برای رسیدن به درک مراتب و فتح درجات آن، باید خود را به ریاض ریاضت مستحکم سازد؛ چنان‌که در آغازین آیات سوره‌ مزمل نیز بدان ماموریت یافته است؛ به این معنا که برای «تلقی قول ثقیل قرآن»، باید جز اندکی از شب، ما بقی را به احیاء و عبادت گذراند. امام خمینی (قدس‌سره) با التفات به همین آیات می‌فرمایند: «آن چیزی که انسان را به ضیافتگاه خدا راه می‏‌دهد این است که غیر خدا را کنار بگذارد و این برای هر کس میسور نیست؛ برای افراد انگشت شماری که در رأس آنها رسول الله است میسور بوده. آن توجه قلبی به مبدأ نور و اعراض از ماورای او، او را لایق کرد به ضیافه الله و لایق کرد برای اینکه، قرآن یک مرتبه به طور بسیط در قلب او وارد بشود.» (صحیفه امام، ج۱۷، ص490-۴۹۱)

نکته‌ی جالب توجه در اندیشه‌ امام خمینی (قدس‌سره) آن است که آنچه موجب تنزل قرآن در این صورت و هیئت شده است، شخصیت منحصر به فرد ولی الله اعظم است که زمانی با صورتِ حضرتِ ختمی مرتبت محمد مصطفی تجلّی یافته، و در زمان‌های دیگر در صورت امامان معصوم از فرزندان پیامبر (علیهم‌السلام) تجلّی می‌یابد: «به قدرت او ملائکه نازل می‏‌شوند؛ به قدرت ولی اعظم است که قرآن نازل می‏‌شود و ملائک نازل می‏‌شوند. ولی اعظم، به حقیقت قرآن می‏‌رسد در ماه مبارک و شب قدر، و پس از رسیدن، متنزل می‏‌کند به وسیله ملائکه- که همه تابع او هستند- قرآن شریف را، تا به حدی که برای مردم بگوید» (صحیفه امام، ج19، ص۲۸۵).

۳. در حقیقت امام خمینی(قدس‌سره) با توجه به عظمتِ حقیقت قرآن، و صعوبت فهم آن برای بشر عادی، به این نکته توجه می‌دهد که بالاترین مرتبه «دعوت»، از آن رسول الله و ولی اعظم الهی است که اساساً به دلیل «سعه وجودی» خود، توان تلقی قول ثقیل الهی را داشته است؛ ایشان در کتاب آداب الصلاة درباره‌ فهم قرآن نکته‌ای افاده فرموده‌اند که در نظر راقم این سطور، در نوع خود به توجه و تأمل و دقت بسیار نیازمند است: «فهم عظمت هر چیز به فهم حقیقت آن است و حقیقت قرآن شریف الهی قبل از تنزّل به منازل خلقیّه و تطوّر به اطوار فعلیّه از شئون ذاتیّه و حقایق علمیّه در حضرت واحدیّت است» (آداب الصلاة ص ۱۸۱).

به این معنا قرآن کریم پیش از ظهور، تجلی و حضور در عوالم مادی، و نیز پیش از آنکه لباس الفاظ بر تن کند، در مرتبه‌ی اسماء و صفات، به منزله‌ی «کلام نفسی حق» بوده است. این مرتبه که در اصطلاح صقع و ساحت ربوبی است، در تصور هیچ یک از افراد انسانی نیز نمی‌آید و جز نبی ختمی، حتی ملائکه مقرّب را هم به آن راه نیست: «و این حقیقت برای احدی حاصل نشود به علوم رسمیّه و نه به معارف قلبیّه و نه به مکاشفه غیبیّه مگر به مکاشفه تامّه الهیّه برای ذات مبارک نبیّ ختمی صلّی اللَّه علیه و آله در محفل انس «قاب قوسین» بلکه در خلوتگاه سرّ مقام «او ادنی» (آداب الصلاة، ص۱۸۱).

در نظر امام، تنها کسانی که «به واسطه تبعیت تامّه» از پیامبر اکرم، علوم را به «وراثت» از آن حضرت تلقی کنند، می‌توانند به حقیقت نورانی قرآن باریابند: «و دست آمال عائله بشریّه از آن کوتاه است مگر خلّص از اولیاء اللَّه که به حسب انوار معنویّه و حقایق الهیّه با روحانیّت آن ذات مقدس مشترک و به واسطه تبعیّت تامّه فانی در آن حضرت شدند، که علوم مکاشفه را بالوراثه از آن حضرت تلقّی کنند و حقیقت قرآن به همان نورانیّت و کمال که در قلب مبارک آن حضرت تجلّی کند به قلوب آنها منعکس شود» (همان).

امام خمینی (قدس‌سره) اوج عروج انسان به فهم حقیقت قرآن را فهم همین ظواهر می‌داند که در اختیار همگان است؛ لیکن فهم و درک حقیقت قرآن به صورت تام و تمام، تنها از آن مخاطبان خاص آن است: « قرآن همه چیز دارد، احکام شرعیه ظاهریه دارد، قصه‌‏هایی دارد که لبابش را ما نمی‌توانیم بفهمیم، ظواهرش را می‏‌فهمیم. برای همه هم هست، یک چیزی است که همه از آن استفاده می‏‌کنند؛ لکن آن استفاده‏‌ای که باید بشود [نمی‏‌شود]. آن استفاده را به حسب: «إنَّما یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ» خود رسول اللَّه می‏‌بَرد.» (تفسیر سوره حمد، ص135)

۴. تامل و تعمق در آراء و اندیشه‌‏های امام خمینی درباره فهم حقیقت صحیفه الهی و مراتب و درجات حاکم بر آن، به وضوح نمایان‏گر آن است که شناخت این اندیشمند الهی از قرآن، معرفتی فخیم، فراتر از معرفت و شناخت اندیشمندان ظاهرنگر است؛ به بیانی روشن می‌‏توان قرآن در اندیشه امام به شدت از اندیشه‏‌های عرفانی مکتب ابن ‏عربی اشراب شده است و در این باب با بیشتر اندیشمندان متأثر از این مکتبِ عرفانی هم‌عقیده است؛ لیکن آنچه موجب امتیاز امام از سایر عارفان این مکتب می‏‌شود، تاکید ایشان بر «بیداری جامعه اسلامی در پناه آموزه‌های قرآن» و احیای آن با این صحیفه الهی است. ایشان قرائت و تلاوت قرآن را لازم می‌دانند؛ لیکن آن را برای جامعه کافی نمی‏‌دانند: «قرائت قرآن و حاضر بودن قرآن در تمام شئون زندگی انسان از امور لازم است، لکن کافی نیست. قرآن باید در تمام شئون زندگی ما حاضر باشد. قرآن وقتی می‌‏فرماید: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا، می‌‏فرماید: وَ لا تَنازَعُوا فَتَفشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُم؛ این طور احکام مترقی سیاسی که اگر به آن عمل بشود سیادت عالم مال شماست. این قرآن را مهجور کردیم همه و اعتنا نکردیم به این مسائل. باید قرآن در همه شئون وارد بشود، قرائت قرآن باید بشود. قرآن، ذکر، همه باید در همه جا باشد. در همه شئون انسانی اسلام باید قرآن وارد بشود، لکن بعضش باشد و بعض نباشد، اشکال است» (صحیفه امام، ج۱۶، ص۳۸-۳۹)
برچسب ها: قرآن
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"