کد خبر: ۶۵۱۰۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۶ - ۲۰ آذر ۱۳۸۷

از حادثه بمبئي 15 روز گذشت در اين فاصله تحليل هاي فراواني پيرامون عوامل و انگيزه هاي حوادث تروريستي اين شهر مطرح گرديده است. اين تحليل ها بعضاً به علل و عوامل داخلي، گاه به علل و عوامل منطقه اي و در مواردي به علل و عوامل بين المللي اشاره داشته اند. اين قلم پيش از اين و به فاصله کوتاهي پس از حوادث بمبئي به طرح سؤالاتي روي آورد تا با توجه به آن راهي به روي تحليل دقيق اين رويداد بگشايد.

امروز بعضي از آن سؤالات پاسخ خود را يافته و بعضي ديگر هنوز در هاله اي از ابهام قرار دارند. با اين حال در خصوص اين رخداد نکات زير قابل تامل و داراي اهميت است.

1- يکي از مهمترين پيامدهاي حوادث ششم آذر بمبئي افزايش شديد فشار بر دولت پاکستان براي تن دادن به «همکاري مطلق» با نيروهاي نظامي آمريکاست. در اين بين خبرگزاري رويترز روز جمعه گذشته به نقل از مطبوعات هند اعلام کرد: «اداره فدرال آمريکا، مدارکي را در اختيار دولت هند قرار داده که نشان مي دهد سازمان جاسوسي پاکستان در حملات بمبئي دست داشته است.»شبکه تلويزيوني فاکس نيوز که رسماً از سوي پنتاگون اداره مي شود در گزارشي از بمبئي گفت: «شايد مردم هند جنگ نخواهند اما قطعاً خواستار اقدام عليه اردوگاه هاي آموزشي در پاکستان هستند. همان اردوگاه هايي که عوامل تروريست در آنها آموزش ديده اند.»

2- پيامد ديگر حوادث بمبئي تشديد اختلافات و تنش ها ميان هند و پاکستان بود. هندي ها به همراه انگليسي ها و آمريکايي ها طي اين 15 روز بي وقفه حملات خود را متوجه پاکستان کرده اند تا جائي که بارها از احتمال وقوع جنگ جديدي ميان دو کشور سخن گفته شده است.«گرگ بورک» خبرنگار شبکه تلويزيوني پنتاگون (فاکس نيوز) از يک سو از لزوم حمله به اردوگاه ها در پاکستان خبر داد و در عين حال پيش بيني کرد که حمله به اردوگاه ها با پاسخ متقابل پاکستان مواجه خواهد شد. در واقع آمريکايي ها طي دو هفته گذشته بر تنش ميان دو کشور افزوده و حتي آنها را تا آستانه جنگ پيش برده اند.

3- آمريکايي ها از آغاز درگيري هاي بمبئي در کنار دامن زدن به تنش در نقش ميانجي نيز ظاهر شده و در ابعاد تبليغاتي خود را «وزنه تعادل بخش» در روابط شبه قاره معرفي نموده اند. آمريکايي ها با اعزام يک تيم امنيتي به دهلي نو و شهر بمبئي مجاري اطلاعاتي و سياسي بمبئي را کاناليزه کردند به گونه اي که ميان اظهارات مقامات امنيتي و سياسي اين شهر قبل و بعد از ورود تيم امنيتي آمريکا تفاوت هاي مهمي ديده مي شود. مقامات هندي ابتدا اعلام کردند که همه تروريست هاي حمله کننده به مراکز شهر بمبئي را کشته اند ولي دو روز بعد گفتند يکي از تروريست ها زنده دستگير شده و عوامل پاکستاني حوادث بمبئي را معرفي کرده است. چهار روز پس از حادثه، کاندوليزا رايس وزير جنگ افروز آمريکا راهي دهلي نو شد. از پاکستان خواست هر نوع همکاري را به هند ارائه دهد.اما در عين حال نقش اختلاف برانگيز آمريکا عيان تر از آن بود که تلويزيون «فرانس24» آن را نبيند. اين تلويزيون با اشاره به سفر پي درپي مقامات امنيتي و سياسي آمريکا به هند گفت: «در ماجراي بمبئي آمريکا بيطرف نيست زيرا اگر ارتش پاکستان از نبرد خود در منطقه وزيرستان دست بکشد تا مناقشه اي با هند را تدارک ببيند ممکن است جنگ آمريکا در افغانستان و مناطق قبيله اي به شکست انجامد.» رايس پيش از سفر به هند با مقامات پاکستاني در پايتخت اين کشور ملاقات کرد و آنان را نسبت به تبعات خشم مقامات هندي ترساند به گونه اي که مقامات نظامي و سياسي پاکستان اعلام کردند آماده هر نوع همکاري با هند و آمريکا در برخورد با جريان طالبان و پشتون هاي جنگ سالار هستند.

4- يکي از تبعات تحولات بمبئي پناه بردن بيشتر دو دولت اسلام آباد و دهلي نو به مقامات واشنگتن بوده است. در اين ميان هندي ها به اميد دست يافتن به موقعيت بهتر در تحولات بين المللي و پاکستاني ها از ترس مواجه شدن با «خطرات بزرگ» به آمريکايي ها پناه آورده اند. از اين رو شبکه تلويزيوني سعودي العربيه در تحليل رخدادهاي دو کشور شبه قاره اعلام کرد: «اينک پاکستان در شرائط دشوار و هند در موقعيت ممتازي قرار گرفته است. «شبکه آمريکايي سي ان ان نيز اعلام کرد: «پس از سفر رايس به دو کشور هند و پاکستان احتمال جنگ ميان دو کشور کاهش پيدا کرده است.»

5- تحرکات مقامات آمريکايي در تحولات بمبئي با آنچه در گزارش شوراي روابط خارجي آمريکا در مورد موقعيت بين المللي چهار کشور چين، روسيه، هند و ايران در سال 2025 م آمده بود و نيز با بيانيه هاي سياسي دولت کنوني آمريکا و رئيس جمهور آتي آن -که در مورد ضرورت تحريک منطقه براي مواجهه با اسلام گرايان شبه قاره صادر شده اند، -همخواني کامل دارد. آمريکايي ها اينک در منطقه اي به مناقشه دامن زده و درصدد مديريت عمومي تحولات آن هستند که در اطراف آن چهار قدرت آسيايي وجود دارد.

6- تضعيف دستگاه سياسي و امنيتي پاکستان يکي از آثار راهبردي تحولات بمبئي است. پيش از اين اعلام شده بود که سازمان اطلاعاتي پاکستان (ISI) تجزيه و بخش سياسي و راهبردي آن به وزارت کشور منتقل شده است. همزمان با آن محافل آمريکايي از تسويه سنگين ارتش پاکستان از اسلام گراها خبر دادند. اينک در حادثه بمبئي دستگاه اطلاعاتي و سياسي پاکستان آماج حملات قرار گرفته است. روزنامه «تايمز هند» به نقل از منابع اطلاعاتي اين کشور در روز جمعه نوشت: مداخله سازمان جاسوسي پاکستان در حملات بمبئي آشکار و مستند است. وابستگي اين روزنامه به سفارت آمريکا و انگليس در دهلي نو کاملاً مشهور است. روزنامه «هندو» در ادامه همين خط اعلام کرد در تحقيقات صورت گرفته مشخص شد که افرادي از ISI در آموزش تروريست هاي حوادث بمبئي نقش داشته و حتي محل آموزش آنان مشخص است. روزنامه انگليسي «ميل تودي» چاپ دهلي نو هم مدعي شد که« تروريست هاي حوادث بمبئي در 18 ماه گذشته در چهار اردوي آموزشي در پاکستان شرکت داشته و به عضويت در لشکر طيبه پاکستان اعتراف کرده اند.» اين مطالب را کنار خبر روز جمعه «رويترز» بگذاريد: «اداره فدرال آمريکا مدارکي را در اختيار دولت هند قرار داده است.»

اما در يک جمعبندي کلي مي توان بر موارد زير تأکيد کرد؛

1- آمريکايي ها قطعاً در حوادث بمبئي نقش اساسي داشته اند. اين نقش ممکن است مطلق و يا مشترک باشد. يعني احتمال دارد آمريکايي ها رأساً اين عمليات را طراحي و اجرا کرده و ياخود طراحي کرده و با کمک کشور يا کشورهاي ديگر به اجرا گذاشته باشند. اين کشور يا کشورها مي توانند هند، انگليس و رژيم صهيونيستي باشند.

2- آمريکايي ها براي مهار آمريکا ستيزي منطقه شبه قاره و خاورميانه به وارد کردن ضربه قاطع به نيروهاي قبايلي پاکستان، پشتون ها و طالبان نياز مبرم داشتند. رابرت گيتس دو ماه پيش- در جريان اجلاس بخارست- از اعضاي ناتو خواسته بود که با اعزام نيروي جديد به افغانستان موافقت کنند و اوباما براي غلبه بر مشکل آمريکا تمرکز روي ايالت سرحد شمالي پاکستان را ضروري خواند و اين موضوعي بود که وزارت دفاع و خارجه بوش نيز بر آن تأکيد داشتند. بنابراين آمريکا همانگونه که مهار افغانستان را از طريق مهار پاکستان جستجو مي کند، مهار پاکستان را نيز در گرو خلق يک بحران سنگين منطقه اي عليه دولت و مردم اين کشور مي داند. تحولات بمبئي و آمادگي کامل آمريکا براي اداره مسايل پس از آن از چنين نقشي خبر مي دهد.

3- جالب اين است که در اين صحنه که آمريکايي ها هيچ هزينه اي نداده اند و حداکثر بهره را برده اند، تروريسم را به عنوان مهمترين مشکل خود تبليغ مي کنند! در واقع تروريسم اگر تهديد هست تهديدي عليه منافع ملي پاکستاني ها، افغان ها، هندي ها و ساير ملت هاي اين منطقه است و اگر فرصت است فرصتي براي آمريکا، رژيم صهيونيستي و همگرايان با اين دو دولت است. سابقه اين دولت ها در گسترش بحران ها و ترويج تروريسم و پناه دادن به تروريست ها و ناتمام گذاشتن پرونده هاي رسيدگي به تروريسم از چنين چيزي حکايت مي کنند.

4- اينکه بعضي با ناديده گرفتن نقش آمريکا، روي نقش طالبان و يا اهالي وزيرستان پاکستان مانور مي کنند، در واقع چيزي جز انکار حقايق و روي آوردن به استدلال هاي تبليغاتي آمريکايي ها نيست.آمريکا تبليغات مي کند که القاعده و طالبان از سوي 80 کشور خارجي حمايت مي شود ولي نمي گويد اين 80 کشور کدامند؟ کدام دولت از کشورهاي مسلمان از آنان حمايت مي کنند چون چنين کشور و دولتي در ميان مخالفان آمريکا وجود خارجي ندارد ولي کاملاً آشکار است که چه دولت هايي از جنايات مکرر عليه فلسطيني ها، لبناني ها، عراقي ها، افغان ها، پاکستاني ها و... حمايت مي کنند. آمريکا خرمهره دولت هاي جنايت پيشه به حساب مي آيد ولي چه کنيم که بعضي از تحليلگران- حتي در حد يک مدير کل در وزارت خارجه ما- اين را نمي بينند و بيشتر تبليغات رسمي کشور روي نقش مسلمانان در کشمير يا باجور و وزيرستان متمرکز مي شوند يعني همان که فاکس نيوز و سي ان ان و رويترز براساس منافع تعريف شده آمريکا و رژيم صهيونيستي کليد زده اند.

سعدالله زارعي

منبع: کیهان

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"