x
کد خبر: ۶۳۰۰۱۶
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۳ - ۳۱ مرداد ۱۴۰۰

محمدحسین عمادی کارشناس ارشد سابق سازمان ملل در بازسازی افغانستان طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه شرق نوشت: یکی از سؤالات اصلی که ذهن همه را به خود مشغول کرده، این است که آیا ماهیت طالبان در ۲۰ سال گذشته تغییر یافته است؟ من در این نوشته چارچوب اصلی برای پاسخ به این پرسش را طرح می‌کنم و امیدوارم در روز‌های آینده تفصیل دقیق‌تری از این چارچوب را به دست دهم.

برای پاسخ به این پرسش پیش از هر چیز باید ذهن خود را از بند گذشته رها سازیم و گمان نکنیم که یک نیروی سیاسی بعد از دو دهه حضور در صحنه پررقابت و پر‌کشمکش افغانستان، همچنان همان نیروی سابق است و تغییری در آن روی نداده است. اینکه یک تصویر ثابت را برگزینیم و تغییرات در صحنه و نیرو‌های سیاسی-اجتماعی را نادیده بگیریم، خود را زندانی کلیشه‌های ذهنی کرده‌ایم. با این رویکرد و بر پایه نشانه‌های تا‌کنون آشکار‌شده فرضیه تحول و تغییر طالبان، دیدگاهی پذیرفتنی و قابل اعتناست.

سرعت برق‌آسای پیروزی آنان، ملایمت و رواداری نسبی (نسبت به ۲۰ سال پیش) در برخورد با مردم، قوای نظامی و سران جهادی، مهارت دیپلماتیک و به‌کارگیری رسانه‌ها و حضور در در پلتفرم‌های مختلف اینترنتی، مصاحبه‌ها و اطلاعیه‌های صادره همگی بیانگر تحول در شکل و شیوه تعامل آن‌ها در مرحله پیروزی است؛ اما اگر قصد بررسی عمیق‌تر این تحولات را داشته باشیم و صرفا به گفتار و کنش اولیه آن‌ها بسنده نکنیم، باید تغییر را در سه سطح بررسی کرد:

۱- تحول در توان و قدرت مبارزاتی طالبان ۲- تحول آنان در شیوه مذاکره و دیپلماسی ۳- تحول در اعتقادات و نظام ارزش‌های بنیادی طالبان. با تکیه بر شواهد و قرائن و روند پیروزی سریع آن‌ها در دو ماه گذشته می‌توان گفت که طالبان از نظر مهارت و توانایی سازمانی در میدان تحول جدی یافته و از توان و پیچیدگی بیشتری در میدان‌داری برخوردار شده است. برای نمونه می‌توان به شیوه اقدامات آن‌ها در انجام عملیات میدانی اشاره کرد که دو جنبه مهارت عملی و هزینه کمتر در آن برجسته است.

در حوزه دیپلماسی و توان گفتگو تحولات شکلی را در شیوه میانداری و نحوه کنش آن‌ها شاهدیم. آخرین مصاحبه سخنگوی طالبان و نماینده آنان در دوحه مبین آن است که در بیان مواضع خویش با احتیاط کامل سخن گفته است. زبانی که طالبان با آن سخن می‌گوید، همراهی نسبی با شیعیان و اعلام آزادی مذاهب در انجام امور دینی خود و... علائم اولیه این تغییرات است. در‌حالی‌که طالبان در دوره گذشته حضور خود را با کنار‌زدن و سرکوب همه نیرو‌ها و شخصیت‌های سیاسی-اجتماعی تثبیت کرد؛ اما در این نوبت، مذاکره با نیرو‌های سیاسی و پرهیز از سرکوب سخت و خشن نیرو‌های سیاسی نشانه آن است که طالبان قصد ندارد صرفا با تکیه بر ابزار‌های سخت، حکومت را آغاز کند.

ممکن است گروهی این نوع رفتار‌ها را خدعه پیش از سلطه بدانند؛ ولی نمی‌توان این تغییر شیوه ارتباطات آنان را با جامعه انکار کرد؛ اما شاید مهم‌ترین نکته تحول در اصول اعتقادی و باوری آنهاست که نگرانی بسیاری از تحلیلگران در این قسمت است، زیرا منشأ نگرانی درباره سرکوب زنان و محدودیت آزادی مدنی و اقدامات ارتجاعی برای نادیده‌گرفتن تحولات اجتماعی از این ناحیه است. در کنار زبان نسبتا ملایم و خویشتن‌داری که در بیان مواضع (نسبت به ۲۰ سال پیش) از خود نشان می‌دهند، همواره به رعایت «شریعت اسلام» به‌عنوان اصلی‌ترین شاخص ممیزه خود اشاره می‌کنند. آنچه از این واژه کلی (شریعت) برداشت می‌شود، هرچند وفاداری آن‌ها به اصلی‌ترین تعهد عقیدتی و هویت آنهاست؛ اما ارجاع آنان به واژه‌ای است که تفسیر و تأویل آن همواره به دست خودشان (شورای علمای طالبان) بوده و هر زمان به اقتضای شرایط می‌تواند تغییر یابد!

از سوی دیگر، انعطاف در اعتقادات و رواداری آن‌ها نسبت به واقعیات داخلی و خارجی که اصلی‌ترین شاخص داوری مردم افغانستان و جهانیان نسبت به آنهاست، هنوز معمای اصلی این معادله است! عنصری که وجود آن می‌تواند ضامن ثبات، صلح و تشکیل یک دولت فراگیر در افغانستان باشد. بسیاری از صاحب‌نظران معتقدند که نباید امیدی به تحول در اعتقادات و باور‌های طالبان داشت و با توجه به گذشته و تاریخ طالبان در افغانستان و سلطه بلامنازع نظامی آنان، انتظاری به جز حاکمیت دوباره اعتقادات سنتی آنان پس از شرایط جابه‌جایی موقت و اختتام دوران انتقال که یک خدعه کوتاه‌مدت است، نباید داشت.


نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"