|
روزنامه مستقل، با فرخ نگهدار، فعال سیاسی ساکن خارج از کشور درباره تحولات سیاسی ایران گفتگو کرده است.
بخشی از این گفتگو را بخوانید:
به نظر شما پایان تنگناهای معیشتی و اقتصادی مردم در کوتاه مدت با مذاکره یا توافق هستهای با جامعه جهانی است؟
خوشبختانه اکثر آنان که برای دموکراسی و رفاه و عدالت اجتماعی مبارزه میکنند اکنون دریافتهاند که در این مسیر همپیوندی اقتصاد ایران با بازارهای عمده جهان یک شرط پایهای است، و این اتفاق نخواهد افتاد مگر رابطه ما با قدرتهای بزرگ عادی و عاری از تنش گردد.
من خیلی خوشحالم که در میان نخبگان ایرانی «همکاری اقتصادی» با اقتصادهای پیش رفته اندیشه مسلط است و نظریات مبتنی بر «قطع وابستگی»، «خودکفایی» یا «استقلال اقتصادی» اندیشه راهنما نیست. امروز خوشبختانه کمتر صاحب نظری را شما پیدا میکنید که با دسترسی سهلتر ایران به بازارهای جهانی مخالفت کند. امروز عموم سیاستمداران خبره کشور به این نتیجه رسیدهاند که امنیت و اقتدار کشور در وهله اول منوط است به کاهش مستمر شکاف حکومت و مردم، به درجه رضایت مردم از حکومت، و در وهله بعد منوط است به میزان در هم تنیدگی اقتصاد کشور با اقتصاد جهانی.
بر خلاف قرن بیستم که داشتن ارتش کارآمد و تسلیحات مدرن برای دفاع از کشور و ورود به پیمانهای نظامی با ابرقدرتها تضمین بقا بود، امروز این در هم تنیدگی رابطه دولت- ملت و در هم تنیدگی اقتصاد ملی با اقتصاد جهانی است که در بحث امنیت ملی و ثبات سیاسی از ارکان پایهای شناخته میشوند. توان دفاعی و آمادگیهای نظامی نیز قطعا ضروری و اجتنابناپذیرند. اما در یک اقتصاد منزوی و با مردمی با سطح بالای نارضایی، تدابیر بازدارنده، مراقبتهای امنیتی، کنترل مرزها و غیره جوابگو نخواهند بود. هر زخمی بر ریسمان و رابطه دولت - ملت محیط مساعدی است برای عفونی شدن و تجمع تهدیدها علیه امنیت ملی.
مدعی نیستم که با بازگشت آمریکا به برجام و عادی شدن روابط ایران و آمریکا، یا با برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه و با مشارکت حداکثری تنگناهای معیشتی و اقتصادی مردم همه گشوده خواهد شد. اما یقین دارم که اگر انتخابات بیرونق شود، خطر برهم خوردن مذاکرات برجام، خطر تداوم بیانتهای تحریمها، خطر طغیان اجتماعی و بر هم خوردن ثبات سیاسی کشور، جدیتر از آن خواهد بود که کارگزاران انقلابی و جوان تصور میکنند.
عمیقا معتقدم که مبارزه برای برداشتن تحریمها برای همه قشرهای جامعه ایرانی در روندهای جاری هم استراتژی است هم تاکتیک. زیرا به ثمر رسانیدن مذاکرات با آمریکا و اروپا و برداشتن تحریمها هم مسائل عاجل کشور مثل تورم و رکود فعالیتهای اقتصادی را درمان میکند، و هم تکیهگاهی میشود برای تضمین دسترسی مستمر کشور به بازارهای بین المللی. هرگاه این پایهها پی افکنده شوند آنگاه اقشار و گروههای اجتماعی بزرگ فرصت خواهند یافت که هر یک برای بهرهگیری بیشینه از دست آوردهای آن در جهت مطالبات خود گام بردارند.
درصورتیکه مذاکرات هستهای به ثمر ننشیند، دولتهای اروپایی چه رویکردی را درقبال ایران انتخاب میکنند؟
چنانکه قبلتر اشاره کردم در وضع فعلی هم در واشنگتن و هم در تهران اراده غالب در راستای مذاکره و به ثمر رساندن آن است. لذا طرح این سوال که اگر چنان نشد چه خواهد شد، سوالی فی نفسه پیش رس است. در وضعیت فعلی سوال درست پرسش درباره تهدیدهاست، درباره عواملی که محتمل است باعث شوند مذاکرات به ثمر ننشینند. به این ترتیب ضمن پوزش اجازه میخواهم به این پرسش فقط در شرایطی فکر کنیم که حس میکنیم عوامل تخریب کننده فضای مذاکرات دست بالا را دارند. فقط تاکید میکنم با شناختی که من از ساختار قدرت در جمهوری اسلامی ایران، و از معادلات قدرت در سطح جامعه ایرانی دارم نمیبینم که اگر در ایالات متحده امریکا اراده برای به ثمر رساندن مذاکرات هستهای تداوم یابد، بسیار بسیار بعید است که در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران ارادهای غالب گردد که خواهان عقب زدن دست آمریکا و بیثمر کردن مذاکرات باشد.