آشفتگی یعنی همین. یعنی اینکه شما سر از کار یک سیستم در نیاورید و نتوانید اتفاقاتش را پیشبینی کنید. در حالی که همین دیروز تیم ملی بزرگسالان ایران با گلزنی دو ستاره جوان و زیر بیست سال خود از یک بازی دوستانه سربلند بیرون امد تا همه به ستارههای آیندهدار فوتبال ایران امیدوار شوند امروز تیم جوانان فوتبال کشورمان نتواسنت از پس تیم یمن برآید تا بعد از حذف تیمهای نوجوانان و امید ایران سومین اتفاق فاجعهبار در فوتبال پایه ایران به وقوع بپیوندد. نتایج مشعشع تیمهای پایه فوتبال ایران موجب شده بیشتر از پیش به این نتیجه برسیم که ساختار فوتبال ایران از مرز ویرانی هم گذشته است.
به گزارش تابناک، فوتبال پایه ایران در دو ماه پیش فاجعهبارترین روزهای خود را پشت سر گذاشت. بعد از انکه تیم نوجوانان ایران از رقابتهای قهرمانی آسیا حذف شد کمتر از یک ماه پیش تیم امید با مربی پرتغالیاش حتی نتوانست از پس ویتنام و قرقیزستان برآید و با بازیهای اسیایی اینچئون پیش از آغاز رسمی بازیها خداحافظی کرد تا همه نگاهها به تیم علی دوستیمهر باشد. مربی کاربلدی که در همه سالهای بیتدبیری و بیبرنامگی ساختار فوتبال ایران فرمولهای شفابخشاش به طرز معجزهآسایی جواب میداد. اما حتی اینبار دم مسیحایی دوستیمهر و مهدویکیا هم نتوانست بر بیتدبیری و اشفتهحالی فدراسیون فوتبال ایران و شخص علی کفاشاین غلبه کند و جوانان ایرانی هم در دومین بازی مرحله گروهی خود از رقابتهای قهرمانی آسیا حذف شدند. تساوی با تایلند و شکست برابر یمن نسخه جوانان را هم پیچید تا همچنان و در هفتیمن ماه سال 1393 برگ زرین کارنامه علی کفاشیان در فدراسیون فوتبال «شکست آبرومندانه برابر آرژانتین در جامجهانی» باشد.
نگاهی به نتایج دو ماه اخیر فوتبال ایران نشان میدهد که سقوط آزاد فوتبال ایران کار را به جایی رسانده که این روزها به جای رقابت با تیمهای رده اول فوتبال آسیا در حال رقابت با تیمهای درجه دو و سه اسیا هستیم و از بخت بد ماجرا از پس این تیمها هم برنمیآییم. شکست نوجوانان برابر کره شمالی، شکست تحقیرامیز و چهار بر یک تیم امید برابر ویتنام و تساوی همین تیم با قرقیزستان و حالا شکست تیم جوانان برابر یمن شاید از اینده نزدیک فوتبالی خبر میدهد که با یک قرارداد سنگین با کیروش سودای قهرمانی اسیا را در سر دارد.
شاید گلهای سردار ازمون و علیرضا جهانبخش همه ما را به ظهور پدیدههای جوان فوتبال کشورمان امیدوار کرده است اما باید بدانیم که این جوانان حاصل جرقههای فوتبال ایران هستند و نه دست پرورده سیستم و ساختار فوتبال ایرانی. اینکه علیرضا جهابخش و سردار آزمون سعید عزتاللهی تصمیم میگیرند برای پیشرفت فوتبالشان راهی اروپا شوند و تمرینات سخت را بجان بخرند حاصل هوش و پشتکار خودشان و حمایت خانوادههایشان است وگرنه سیستم این فوتبال همان است که سردار آزمون را در یکی دو سال گذشته پشت دروازههای سپاهان نگهداشته بود.
همه این اتفاقها در حالی رخ میدهد که تیم امید ایران زمستان امسال برای شکستن طلسم چهل و چند ساله عدم حضور در المپیک باید به مصاف رقبای خود برود و اگر قرار باشد همچنان در بر همین پاشنه برای فدراسیون نشینها بچرخد باید از هیمن الان فاتحه این تیم را هم خواند که بعد از از دست رفتن جامجهانی نوجوانان و جوانان شاید به حسرت المپیکی شدنمان چهار سال دیگر هم اضافه شود.