كيهان
«اينجا كسي بيطرف نيست» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد:
محاسن به خون خضاب... سلام! صورت خاك آلود... سلام! پيكر برهنه و بي پيراهن... سلام! دندان خيزران خورده... سلام!... سرافراز نيزه... سلام! السلام علي الشّيب الخضيب. السلام علي الخدّ التّريب. اگر كشتند چرا آبش ندادند؟ جرمش چه بود مگر؟
رندان تشنه لب را آبي نميدهد كس
گويي ولي شناسان رفتند از اين ولايت
در زلف چون كمندش اي دل مپيچ كانجا
سرها بريده بيني بي جرم و بي جنايت
گناه اين جان گرامي كه بر دوش پيامبر(ص) جاي داشت چه بود؟ اين سينه كه پيامبر اعظم(ص) بارها بوييده و بوسيده بود، كدام گوهر را در خويش نهفته داشت كه بايد لگدكوب ميشد؟ تن تشنه و سيصد جراحت؟! بگذار مرتضي مطهري كه به خون خدا حسين(ع) اقتدا كرد، از اين معماي شگفت راز بگشايد.
«حسين بن علي(عليه السلام) يك روح بزرگ و يك روح مقدس است. اساسا روح كه بزرگ شد، تن به زحمت ميافتد. و روح كه كوچك شد تن آسايش پيدا ميكند. اين خود يك حسابي است. ابن عباسها بيايند و نه كنند. مگر روح حسين اجازه ميدهد؟... روح كوچك دنبال لقمه براي بدن ميرود. روح كوچك دنبال پست و مقام ميرود ولو با گرو گذاشتن ناموس... اما روح بزرگ به تن نان جو ميخوراند، بعد هم بلندش ميكند و ميگويد شب زنده داري كن. روح بزرگ وقتي كه كوچك ترين كوتاه در وظيفه خودش ميبيند، به تن ميگويد اين سر را توي اين تنور ببر تا حرارت آن را حس كني و ديگر در كار يتيمان و بيوه زنان كوتاه نكن. روح بزرگ آرزو ميكند كه در راه هدفهاي اله و هدفهاي بزرگ خودش كشته شود. فرقش شكافته ميشود، خدا را شكر ميكند. روح وقتي كه بزرگ شد، خواه ناخواه بايد در روز عاشورا 300 زخم به بدنش وارد شود.
آن تني كه زير سم اسبها لگدمال ميشود، جريمه يك روحيه بزرگ را ميدهد، جريمه يك حماسه را ميدهد، جريمه حق پرستي را ميدهد، جريمه روح شهيد را ميدهد. از شعارهاي روز عاشوراي حسين عليه السلام يكي اين است: الموت اولي من ركوب العار و العار اولي من دخول النار... شب تاسوعا كه براي آخرين بار به او عرضه ميدارند يا كشته شدن يا تسليم، اظهار ميدارد والله لا اعطيكم بيدي اعطاء الذليل و لا افرّ فرار العبيد. به خدا قسم كه من هرگز نه دست ذلت به شما ميدهم و نه مثل بردگان فرار ميكنم» (حماسه حسيني، جلد 1، صفحات 143 و 144).
حسين آمد تا ميزان و موازنه و شاخصي باشد در سنجش نسبت انسان با «جبر و اختيار» ، «آزادي و مسئوليت» و «حق و تكليف» ...بهل حيرت زدگاني را كه در خود اين شاهين حق به ترديد افتادند كه از سر جبر به كربلا رفت يا به اختيار؟! حسين آمد تا درهم تنيدگي جبر و اختيار، آزادي و مسئوليت، و حق و تكليف را با فديه جان خويش نشان دهد. «و فديناه بذبح عظيم» . حسين اين بار به فرمان خداوند، خود بايد فدا ميشد. «رضا بقضائك، تسليما لامرك، لامعبود سواك يا غياث المستغيثين» . اين آخرين شعار حضرت سيدالشهدا بود. اما نه از سر بي ارادگي. روح بزرگ او، اين راه پرهزينه را از سر كرامت برگزيده بود كه استدلال كرد «مثل من با مثل يزيد بيعت نميكند» و «چه قدر دور است از ما ذلت؟ خداوند ابا دارد كه ما و رسولش و مؤمنان و دامنهاي پاكيزه، چنين ذلتي را بپذيريم.» انسان با كرامتي كه به هدفمندي حيات ايمان دارد و سنگيني مسئوليت نهفته در آيه 36 سوره قيامت را باور كرده كه «ايحسب الانسان أن يترك سديً» - آيا انسان گمان كرده كه مهمل و بي هدف رها شده است؟- مگر ميتواند ميان حق و باطل بي تفاوت بماند و بي طرفي و ميانه روي! كند؟ سزاوار بود تراوش اين شعار انساني و فلسفه قيام عاشورا از جان گرامي حسين(ع) كه «از زندگي جز بهاندازه ته مانده جرعه آبي و پستي زيستن در چراگاه كم بها و زيان بخش نمانده است. الا ترون انّ الحق لايعمل به و انّ الباطل لايتناه عنه. آيا نميبينيد به حق عمل نميشود و از باطل بازداشته نميشود، «بايد» و «سزاوار» است مؤمن آرزوي ملاقات پروردگار كند، كه من مرگ را جز شهادت و زندگي با ستمگران را جز خواري و ذلت نميبينم» .
جمهوري اسلامي
«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقالهِ روزتژنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
محرم، ماه ايثار و ماه پيروزي خون بر شمشير با رمز و رازهاي فراوان از راه رسيد. سيد و سالار آزادگان جهان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام و ياران باوفايش در كربلا رحل اقامت افكندند تا اوج ايستادگي مظلوميت و طهارت در برابر شقاوت و دنائت به تصوير كشيده شود.
با آغاز ماه محرم بار ديگر قلب شيعيان جهان در مصيبت شهادت پارهتن رسول خدا و خاندان گرامي و ياران بزرگوارش شعلهور گشت. از اين رو ملت مسلمان ايران بزرگترين سوگواره تاريخ را برپا داشته و پيروان مكتب حسيني در همه شهرها و روستاها با برپايي حسينيهها و تكايا و برگزاري مراسم سوگواري به بزرگداشت قيام عاشورا ميپردازند.
در تقويم اين ملت هيچ مقطعي به سرخي و داغي ماه محرم نيست و شور و حماسهاي كه قيام حسيني در روزگاران ايجاد كرده، كوچك و بزرگ را به اشك و ماتم فرا ميخواند. اين ماه هر چند بزرگترين فرصت براي مرثيهسرايي و سوگواري نسبت به پاكترين انسانهاي تاريخ بشريت است كه در مظلومانهترين حالت در راه حفظ دين خدا به شهادت رسيدند ولي در حقيقت بهترين دانشگاه براي انسانسازي و ترويج معارف اصيل و تعميق مباني ديني است. از اين رو بايد با پرمحتوا كردن محافل و مجالس مذهبي و غناي مراثي و مدايح، به مقابله با زنگارها و حركتهاي انحرافي برخاست كه در طول تاريخ پرچم شور حسيني را تهديد ميكند و مبادا كه اجازه دهيم سرمايه بزرگ شور عاشورايي كه با خون امام حسين(ع) و يارانش براي آيندگان به وديعه گذاشته شده با غفلت و بيتوجهيها به يغما رفته و از كف برود. خدا هرگز آنروز را نياورد كه مجالس، تكايا و هياتهاي سوگواري به جاي تعظيم و تكريم شعائر حسيني به محافلي تبديل شوند كه با فلسفه قيام حضرت اباعبدالله(ع) همسويي ندارند.
در اين هفته همچنين فرصت ميقات در سرزمين وحي و سفر پررمز و راز حج به پايان آمد و بزرگترين اعمال عبادي اسلام با بازگشت ميليونها زائر بيتاللهالحرام و مدينه منوره به سرزمينهايشان به پايان رسيد و حجاج ايراني نيز با كولهباري از تقوا و بندگي، زندگي جديد خود را در سايه معنويت لحظات ميقات اله آغاز كردند.
هفته جاري دور جديد مذاكرات ايران و گروه 1+5 پس از ماهها وقفه در ژنو و همزمان با ترور دو دانشمند هستهاي كشورمان در حالي از سرگرفته شد كه نتيجه خاصي بجز تعيين محل بعدي برگزاري مذاكرات در اسلامبول و در بهمن ماه از آن بدست نيامد. اين مذاكرات دو روزه كه در حقيقت به منظور ذوب كردن وضعيت منجمد شده گفتگوها پس از ماهها وقفه برگزار شد، با پيشنهاد ايران در مورد محل برگزاري دور بعدي گفتگوها موافقت كرد ولي موضوع دستور كار مذاكرات همچنان در هالهاي از ابهام است. طرف ايراني، موضوع گفتگوي آتي را موارد مشترك و مورد توافق طرفين ذكر كرده ولي اشتون رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا و نماينده گروه 1+5 با صدور بيانيهاي، برخلاف توافق قبلي با جليلي از سربيصداقتي، اعلام كرد بحث وضعيت هستهاي ايران و سئوالات غرب، دستور مذاكرات را تعيين خواهد كرد. اين ژست تبليغاتي هر چند كه ممكن است براي ساعاتي نشاندهنده برتري جويي غربيها باشد اما در حقيقت منعكس كننده عدم صداقت و بياخلاقي آنها در پايبندي به تعهدات صورت گرفته در مذاكرات است كه طبعا حركت بعدي مقامات كشورمان ميتواند واكنشي به اين خباثت باشد. در نگاه به رخدادهاي خارجي، اين هفته نيز تحولات عراق، افغانستان و فلسطين اشغالي بخش عمده خبرهاي رسانهها را به خود اختصاص داد.
رسالت
«دو دستاورد 16 آذر امسال» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد:
امسال 16 آذر در دانشگاههاي كشور شاهد رويدادي بسيار بديع و جالب بوديم. دانشجويان، اساتيد و برجستگان علم كشور به مناسبت روز اول محرم و تقارن آن با روز 16 آذر در دستههاي منظم عزاداري ياد سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين(ع) و شهداي كربلا را گرامي داشتند.
دانشجويان با دردست داشتن پلاكاردهايي مبني بر محكوميت قاتلان شهيد شهرياري و نيز با تاكيد بر استكبارستيزي، آگاه و بصيرت خود را به نمايش گذاشتند. دانشجويان با تاكيد بر مبارزه مستمر با اهل فتنه و افشاي ماهيت آنها 16 آذر را با شكلي كاملا متفاوت برگزار كردند در طول سه دهه پس از انقلاب و حتي در تاريخ تاسيس دانشگاه تاكنون نظير چنين پديدهاي زيبا و دلنشين برگزار نشده است.
سال گذشته عدهاي دانشجو نما كه از "اتاق فكر" لندن الهام ميگرفتند در سالروز 16 آذر به ساحت مقدس امام خميني(ره) اهانت كردند و با كمال بيشرمي عملي را مرتكب شدند كه موجي از نفرت را عليه سران فتنه و فتنهگران در سراسر كشور بويژه دانشگاهها پديد آورد.
برگزاري مراسم تكريم شعائر عاشورا سهشنبه گذشته در دانشگاهها بويژه دانشگاه تهران، اميركبير، شريف، علم و صنعت و... نشان داد يك آماده باش دائمي در دانشگاهها براي برخورد با اقدامات احتمالي فتنهگران وجود دارد.
راديوهاي بيگانه بويژه راديو بيبيسي و راديو آمريكا و ديگر رسانههاي استبداد جهاني از يك ماه پيش تدارك وسيعي براي آشوب در دانشگاهها ديده بودند اتاق فكر لندن توصيه كرده بود برخي از سران فتنه در اين مورد بيانيه بدهند آنها هم دادند، اما آب از آب تكان نخورد.
شعارهاي مطرح در تجمعات دانشجويي و نيز فريادهاي بلند در صفوف عاشورايي دانشجويان بسيار جالب و قابل تامل است:
"لبيك يا حسين"، "مرگ بر آمريكا"، "يار دبستاني من مخالف آمريكاست"، "شهيد شهرياري راهت ادامه دارد"، "مرگ بر اسرائيل"، "مرگ بر انگليس"، "الله اكبر، خامنهاي رهبر" و...
مردم سالاري
«هدفمندي يارانهها و آمادگي مردم» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم مهدي عباسي است كه در آن ميخوانيد:
اجراي هدفمند کردن يارانهها در مراحل نهايي خود قرار دارد طرحي که ماهها است ذهن مردم و مسوولا ن را به خود اختصاص داده و به نحوي همه منتظرند بالا خره ايران پس از اجراي اين طرح، چه وضعيتي خواهد داشت؟ آيا وعدههايي که دولتمردان براي تحقق عدالت ميدهند، اجرايي ميشود؟ همانطور که بارها اعلا م شده اصلا ح ساختار اقتصادي کشور يکي از آرزوهاي اقتصاددانها و سياستمداران دلسوز ايران بوده است و نميتوان کسي را يافت که با هدفمندکردن يارانهها مخالف باشد، اما بحث اساسي که همواره جزو دغدغهها بوده است، نحوه و چگونگي اجراي آن است.
اجراي چنين طرحي، نيازمند تحقق پيش شرطهايي است که عدم زمينه سازي براي اجرا ميتواند تبعات فراواني به همراه داشته باشد که جبران ناپذير است. آمادگي مردم يکي از مهم ترين شرطهاي اجرايي اين طرح بزرگ است چرا که هدفمندکردن يارانهها با زندگي روزمره مردم به صورت مستقيم در ارتباط است و همين امر علت مهمي است تا به اين نکته توجه شود که بايد افکار عمومي از هر نظر توانايي پذيرش چنين تحولي در نحوه زندگي شان را داشته باشند.
مهم ترين بحث در ايجاد آمادگي در مردم ارائه توضيحات کافي و شفاف سازي درباره زواياي مختلف طرح است. نکتهاي که هنوز به صورت کامل تحقق نيافته و اين طرح، همچون جعبهاي در بسته است که مشخص نيست پس از باز شدن آن به صورت دقيق و علمي چه خواهد شد؟ لذا دولت بهتر است، قبل از اجراي مرحله نهايي طرح، به صورت علمي و با ارائه آمار به مردم توضيح دهد، که چگونه ميتواند تورم پيش بيني شده براي اين طرح را کنترل کند؟ قطعا اگر مردم آمادگي ذهني لا زم براي اجراي طرح را پيدا کنند، دولت در اجرا با کمترين مشکل روبرو خواهد شد. آمادگي گروههاي مرجع از ديگر پيش زمينههايي است که بايد تحقق يابد تا دولت در اجراي اين طرح بزرگ با کمترين مشکلا ت روبه رو شود.
ابتكار
«شاخاب پارس نه خليج فارس» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم جاماسب محمدي بختياري است كه در آن ميخوانيد:
از ياد نبرده ايم هنگامي که کنفدراسيون دانشجويان ايران در خارج از کشور به عنوان پيشگام ترين و پيشرو ترين اپوزسيون و مخالف نظام شاهنشاه فعاليت ميکرد ،وقتي که کشورهاي عربي نام جعلي بر شاخاب پارس ميگذارند ، همگام و همسو با رژيم سلطنتي شديدترين موضع گيري را کرد و نام نيکي از خود در تاريخ برجاي گذاشت .
آن دانشجويان جوان بودند و آرمان گرا ، هنوز در پيچ و خمهاي سياسي و منفعت طلبيهاي گروه گرفتار نيامدند که به منافع شوروي و بلوک شرق فکر کنند ، بلکه به منافع مردم و سرزمين خود مينگريستند. در پاسداري از باورهاي مشترک ملي – چپ ، راست – راديکال ، محافظه کار – سنت گرا ، نو گرا- و ... تفاوتي نميکنند .
حکومتها و دولتها در مسير و گذر تاريخ ميآيند و ميروند اما اين ميراث و باورهاي ملت هاست که ميمانند و هويت تمدني يک کشور را تشکيل ميدهند .حفاظت از ارزشهاي ملي هيچ حد و مرز، گونه گوني گويشي و تمايزات فکري و عقيدتي را نميشناسد . پارس نام تاريخي شاخابي است که هزاره هاست ايرانيها در کرانهها آن زندگي ميکنند و حاکمان ايراني بر پهنه نيلگون اين آبهاي آبي حکمراني ميکنند . نام پارس با هويت اين جغرافياي آبي چنان تنيده است که گويا بدل به ذات آن شد.
انکار اين نام بر اين شاخاب انکار بديهيات و اصول مسلم تاريخي و جغرافيايي است . جعل هرگونه عنوان يا نامي براي آن به باتلاقي تبديل خواهد شد که جاعلان و حيله گران در آن فرو خواهند رفت و هيچ اثري از خود باقي نخواهند گذاشت، جز نام مقدس «پارس» که بسان خورشيد ابدي بر بلنداي تاريخ و تمدن بشريت ميدرخشد . جعل عنوان شاخاب پارس چنان تهوع آور و مشمئز کننده است که قلم و گفتار از بيان آن شرمگين و عاجز است .
اخيراً فرمانده نيروي دريايي آمريکا در” شاخاب پارس” به نيروهاي تحت امر خود دستور داده است که از عنوان جعلي خليج .... استفاده کنند . در ميان کشورهايي که که برچسب استثمارگر بر پيشاني آنها رقم خورده است ، مردم جهان انگليسيها را به عنوان تفرقهانداز ، غارت گر، ويران گر ، سرکوب گر ، و ... ميشناسند .
آفرينش
«حريف خليج فارس و منافع ملي کشور» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد:
در يک ماه گذشته ما شاهد دورفتار از سوي دو قدرت بزرگ شرقي و غربي در تحريف نام تاريخي خليج فارس بوده ايم از يک سو دولت آمريکا که تا کنون در روابط ديپلماتيک خود از خليج فارس يا کلمه خليج استفاده ميکرده است در اقدامي عجيب در وبسايت رسمي نيروي دريايي اين کشور نامي عربي را جايگزين خليج فارس کرد و از سوي ديگر نيز در مراسم افتتاحيه بازيهاي آسيايي گوانگجو چين نام خليج فارس در واقع جعلي نشان داده شد اين دو رويکرد چين وامريکا در واقع با واکنشهاي بسياري در داخل و خارج از ايران روبرو شد و از سويي نيز موجي از خوشحالي و تاييد توسط رسانههاي عربي و پان عرب و بر خي مقامات عربي بوجود آورد در اين حال هر چند مسئولان کشور در مورد رفتار چينيها اعتراض کرده و تا حدي نيز چينيها عذر خواه کردند و علاوه بر ان در باره رفتار امريکاييها مو جب احضار سفير سوئيس شد اما انچه مشخص است عدم توجه دقيق و کافي دولت و اعتراضهاي حداقلي به اين مساله است در مورد پاسداشت نام خليج فارس نه تنها ميتواند ايران را در موقعيت ضعيفتري از گذشته قرار دهد بلکه همسايگان جنوبي و عربي را براي ايستادگي بيشتر در جعل حقوق تاريخي ايران تشويق و تشجيع خواهد کرد.
در اين بين ما در چند سال گذشته شاهد آن هستيم که با حمايتهاي مالي وسياسي اعراب علاوه بر کشورهاي عربي پارهاي از سازمانها، ارگانها، خبرگزاريها يا مجلات و رسانههاي بينالمللي نيز به اين نامگذاري مجعول خليج فارس روي آوردهاند که در واقع زنگ خطري براي منافع ملي ايران شمرده ميشود .
در اين حال آنچه مشخص است رفتارهاي حداقلي و اعتراضي مقامات ايراني در سالهاي گذشته در قبال پاسداشت از نام خليج فارس بوده که ميتواند تبديل به عادتي گردد که به نوبه خود تاثيرات منفي بسياري داشته و تلاشهاي مستمر همسايههاي جنوبي ما را هم در تحريف نام خليج فارس سرعت دهد.
در اين بين هم چنان که در گذشته شاهد بوده ايم اين رفتارهاي واکنشي و مناسب افکار عمومي ايرانيان در داخل و خارج از کشور و مقامات سياست خارجي و مقامات سياسي ايران بوده است که در بسياري از مواقع مانع از بروز دو باره اين رفتار از سوي برخي از کشورهاي ديگر شده است وهرگاه که در انجام واکنش به جعل خليج فارس تعلل ورزيده شده و يا واکنشي حداکثري از سوي رسانهها افکار عمومي و دولت به ميزان لازم انجام نشد ه است بر قدرت جعل کنند گان افزوده است در اين ميان بايد يادآوري کرد که در پاسداشت نام خليج فارس بود که بازيهاي کشورهاي اسلامي در ايران لغو شد چه اينکه خليج فارس همواره با حاکميت و منافع و هويت ملي ما ايرانيان ارتباط مستقيمي دارد در اين ر استا است که لزوم در نظر گرفتن راهبردي ويژه و انجام واکنشهايي مناسب در برابر حاميان جعل عنوان خليج فارس از يک سو مانع از تحريف منافع ملي کشور شده و از سوي ديگر نيز به منزله هشداري است به کشورهايي که با حمايتهاي ديپلماتيک و مالي اعراب دست به تحريف نام تاريخي خليج فارس ميزنند .
آرمان
«ويکيليکس؛ ابعاد و زواياي پنهان» عنوان سرقاله روزنامه آرمان به قلم دکتر محمدمهدي مظاهري است كه در آن ميخوانيد:
در مورد ماهيت گردانندگان سايت ويکيليکس و اعتبار مطالب و محتواي ارائه شده براي کاربران در ميان متخصصان علم سياست اختلاف نظرهاي عميق به وجود آمده است. در بررسي اخبار منتشره توسط ويکيليکس و پيامدهاي درز اين اخبار ميتوان به نکات ذيل اشاره کرد؛
1- در مورد گردانندگان اصلي سايت و حاميان اصلي انتشار اين اخبار در مطبوعات و خبرگزاريهاي مختلف جهان اختلاف نظر وجود دارد. طبق نظر برخي از متخصصان فناوري اطلاعات و نيز دستگاه امنيتي و اطلاعاتي آمريکا، دليل درز اين اطلاعات و دستيابي کاربران اينترنتي و سايتها و خبرگزاريهاي مختلف، وجود اختلاف ميان هيات حاکمه آمريکا و تسويه حساب درون حکومتي بوده است، به طوريکه شخصي به نام «برادلي مانينگ» متخصص امور اطلاعاتي ارتش آمريکا عامل اين درز اطلاعاتي بوده است. برادلي پس از دستيابي به اطلاعات محرمانه آنهم به شکل ساده که حاصل فعاليت وي در بخش نهاد امنيتي وابسته به پنتاگون بوده است، توانسته پس از کپي اين اطلاعات سري، آنها را در اختيار مسئول سايت ويکيليکس قرار دهد. البته برخي نيز بر اين عقيدهاند که دستگاه امنيتي و اطلاعاتي آمريکا با خارج کردن برخي از اطلاعات سري و اسناد خويش به شکل برنامه ريزي شده در صدد ايجاد فشار بر برخي از دولتها و امتيازگيري ديپلماتيک و سياسي است. نکته مهمي را در اين مورد نبايد فراموش کرد و آن عدم اشاره به رژيم صهيونيستي و تجاوزات مکرر آن در منطقه است. اين در حالي است که اين رژيم از عوامل اصلي بحران و تنش در منطقه است. بنابراين برخي بر اين باورند که انتشار اين اسناد با خوشحالي مقامات رژيم صهيونيستي روبهرو گرديده و نشان دهنده هدف گذاري اين رژيم براي تطويل بحران در خاورميانه است.
2- به نظر ميرسد اسنادي که پايگاه ويکيليکس آن را منتشر کرده تنها صرف اطلاع رساني نبوده بلکه بايد صحت و سقم موارد ذکر شده بررسي گردد. اسناد فاش شده طيف گستردهاي از تحولات بينالمللي به ويژه منطقه مهم و استراتژيک خاورميانه را در برمي گيرد، بايد ديد از اطلاعات مندرج در ويکيليکس چه کشورهايي بهره ميبرند. البته انتشار برخي از اين اسناد به اصطلاح محرمانه و طبقه بندي شده از سوي ويکيليکس غير منتظره نبوده است، به عنوان مثال اسنادي که در مورد خاورميانه و به ويژه عراق ميان اسناد ويکيليکس وجود دارد و نشانگر جنايتهاي متعدد آمريکا در ابوغريب و حمايت از جريانات افراطي در عراق است، در واقع چيز تازهاي نبوده است و قبل تر نيز افکار عمومي از اين مسائل در عراق آگاه داشت. اين در حالي است که به نوعي از اين اسناد به اسناد و اطلاعات محرمانه تعبير ميشود.
جهان صنعت
«اتحاد؛ هديه بحران به اروپا» عنوان سرمقالهِ روزنامه جهان صنعت به قلم حميدرضا آريانپور است كه در آن ميخوانيد:
چنانکه از واکنش سران مالي و سياسي اروپا به بحران بده کشورهاي اتحاديه و يوروزون بر ميآيد، اين بحران دستکم در کوتاهمدت به نزديکي اروپاييها خواهد انجاميد. اين تنها راه نجاتي به نظر ميرسد که براي گذر از دردسرهاي اقتصادي و پيشگيري از رويدادهاي ناخوشايند آينده از ذهن ميگذرد.
رييس صندوق بينالمللي پول، دومينيک استراس کان در آخرين سخنان خود با انتقاد شديد از رويکرد کشورهاي قاره سبز، اروپاييان را به عملکرد هماهنگ در مقابله با بحرانهاي مالي فرا خوانده است.
اين هشدار کان زماني بيشتر جلب توجه ميکند که ميبينيم روزبهروز کشورهاي بيشتري به طور جدا از اتحاديه با تصويب بودجههاي بسيار سختگيرانه رياضتي ناچار به کاستن رفاه مردمي ميشوند که هميشه سرآمد دريافت خدمات اجتماعي بودهاند.
ايرلند اخيرا سختگيرانهترين بودجه خود را تصويب کرده و اسپانيا هفته گذشته سياستهاي صرفهجويانه خود را تشديد کرده است. يونان همچنان با اعتراضات مردمي روبهروست که در واپسين مورد آن، يونانيها در اعتراض به حضور رييس صندوق بينالمللي پول در اين کشور به خيابانها آمدهاند. پرتغال و چندين کشور ديگر هم در انتظار روزهاي بدتري هستند.
همين نگراني از روزهاي بدتر پيشرو است که همگرايي اجباري و از سر استيصال سياستهاي مالي و اقتصادي قاره ثروتمند دنيا را ناگريز خواهد کرد.
نشانههاي اين همگرايي را ميتوان در اتحاد آلمان و فرانسه براي بهبود شرايط ارز يورو و در تصويب بستههاي نجات مالي براي کشورهاي آسيبديده مشاهده کرد و لزوم آن را در هشدار رييس نهادي ديد که به همراه بانک جهاني مهمترين سازمانهاي تاثيرگذار در اقتصاد جهان هستند.
دنياي اقتصاد
«ساختار ناكارآمد معاملاتي در بازار سهام تهران» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم عليرضا كديور است كه در آن ميخوانيد:
بيش از يكماه از ورود پستبانك، آخرين بانك دولتي مشمول خصوصيسازي به بورس ميگذرد. پستبانك در تاريخ 11 آبانماه 89 با عرضه بيش از 28 ميليون سهم (معادل 5 درصد كل سهام شركت) در قيمت 2302 ريال در بورس تهران كشف قيمت شد.
عرضهاي كه در زمان خود به دليل رعايت نكردن ضوابط افشاي اطلاعات از جمله صورتهاي مالي 6 ماهه، مورد انتقاد كارشناسان قرار گرفت و در نهايت با تلاش مديران سازمان و شركت بورس، به بازار سرمايه ايران وارد شد. اما فارغ از نقض برخي از مواد قانون بازار اوراق بهادار در عرضه اوليه اين شركت، روند حركت قيمت سهام اين شركت پس از ورود به بورس بسيار قابل توجه و هشداردهنده است.
اين شركت از دومين روز حضور در بورس تاكنون طي24 روز معاملاتي به طور مداوم شاهد صف خريد چند ميليوني بوده كه حتي رشد 65 درصدي قيمت سهم در اين فاصله هم نتوانسته است ذرهاي از صف خريد حاكم بر معاملات اين نماد را كاهش دهد. اين در حالي است كه پستبانك طي 24 روز كاري گذشته، پس از سپري كردن دو دوره 5 روزه دستورالعمل رفع گره معاملاتي و ورود به دوره سوم، با معامله 280 هزار سهم از سهام عرضه شده توسط دولت (معادل يك درصد كل عرضه اوليه و 5 صدم درصد كل سهام شركت) شاهد جهش 65 درصدي قيمت بوده است.
همچنين صف خريد پستبانك در معاملات ديروز بالغ بر 130 ميليون سهم، معادل 23 درصد كل سهام شركت بود. اين صف خريد در حالي براي پستبانك تشكيل ميشود كه از يكسو وزارت اقتصاد به عنوان تنها سهامدار عمده و مالك 65 درصد كل پستبانك، در يك روز معاملاتي نميتواند بيش از 5 درصد (معادل 28 ميليون سهم) از سهام شركت را در بورس واگذار كند.