ديروز و ديشب فرودگاه مهرآباد و مسيرهاي منتهي به پاستور ترافيک فشردهاي از سفرهاي ديپلماتيک به مقصد تهران را تجربه کرد. نوري المالکي نخست وزير عراق و هوگو چاوز رئيس جمهور ونزوئلا در فاصله کوتاهي از هم وارد تهران شدند.چند سالي است تهران به مقصد سفرهاي تکراري مرد لباس قرمز ونزوئلا مبدل شده است. براي سران بغداد بعد از صدام هم تهران به هيچ وجه شهرغريبهاي نيست و هر ازگاهي يکي از چهرههاي سياسي و حکومتي اين کشوربه طور رسمي ويا غير رسمي وارد فرودگاه مهرآباد ميشوند.
آنچه که ترافيک اخير سفرهاي ديپلماتيک کشورهاي هم پيمان تهران را به ايران متفاوت کرده است بيش از هرچيز ريشه در شرايط کنوني و خاص کشورهاي مبدا و مقصد اين سفرها دارد. اين دو مسافر، يکي کسب موافقت و تمديد همپيماني همسايه جغرافيايي اش براي بازگشت به کاخ نخست وزيري عراق را ميطلبد و ديگري در تدارک پيش دستانه براي تمديد رياست جمهوري اش درچندماهه آينده است و ميداند که راه موفقيت دوباره اش در انتخابات از تمديد همپيماني با همسايگان معنوي اما دوري مانند ايران روسيه و چين و تجديد دشمني با همسايه جغرافيايي اش يعني آمريکا ميگذرد.
يکي از کاخ سبز بغداد آمد و آن يکي دوست دارد سرتاپاي کشورش را سرخ ببيند. يکي از راه مسکو و کاخ کرملين يعني مخالف امروز ايران به تهران رسيد و ديگري از راه امان و کاخ سلطنتي پادشاه اردن يعني منتقد هميشگي تهران در خصوص مسائل خاورميانه. مالکي راه موفقيت خود را در حفظ تعادل و بالانس جايگاه خود در ميان کشورها و گروههاي سياسي داخلي و خارجي موثر درعرصه سياسي کشورش جستجو ميکند. چاوز اما بر عکس به خوبي ميداند راه تداوم توفيقات سياسي اش از راديکاليزم شعارگونه و چپ گرايانه و افزودن شکاف ميان کشورش با آمريکا ميگذرد. و از قضا عليرغم همه تلاشهاي غرب براي انزواي ايران، مالکي تعادلگراي عراق و چاوز تندروي ونزوئلا براي نيل به اهداف داخلي خود همزمان به تهران رسيده اند.
حاکميت سياسي در ونزوئلا چندسالي است که به مدد کاريزما و تهور مرد قرمزپوش و چپ گرا، تحولي درمناسبات سياسي کشورهاي آمريکاي لاتين بوجود آورده است. چاوز و ونزوئلا عملا نقش کاسترو و کوباي دهه 60 و 70 را در اين منطقه بر عهده گرفته اند. ونزوئلاي چاوز همچون عراق مالکي بر روي بستري از ذخاير نفتي آرام گرفته است. هرچقدر که اقتصاد نفتي ونزوئلا بواسطه امتداد لولههاي نفتي اش به اقتصاد آمريکا و وال استريت گره خورده و يکي شده است به همان ميزان به لحاظ سياسي روز به روز چاوز کاراکاس را از واشنگتن دور و دورتر ساخته است. اين سوتر و در همسايگي جغرافيايي ايران، عراق مدعي داشتن يکي از بزرگترين ذخاير نفتي جهان مانند ونزوئلا به لحاظ اقتصادي کاملا وابسته و متکي به اقتصاد و دلارهاي آمريکايي است و در عين حال در ماههاي اخير و با خروج سربازان آمريکايي دوري هرچه بيشتر از آمريکا را به لحاظ امنيتي و نه سياسي تجربه ميکند. تحليلگران خروج سربازان آمريکايي از عراق و فاصله گرفتن تدريجي کاخ سبز از کاخ سفيد را به نوعي حاصل مطالبات مردمي در وهله اول و سماجت و شگردهاي خاص سياسي و ملي گرايانه مالکي در يکي دو سال اخير ارزيابي ميکنند.
اين روزها بغداد با پيچيده ترين معادله سياسي پس از سرنگوني رژيم صدام دست و پنجه نرم ميکند. حدود هشت ماه از برگزاري انتخابات پارلماني اين کشور گذشته است و نتايج اين انتخابات و مناسبات گروهها و فهرستهاي سياسي، موضوع انتخاب نخست وزير و ساير روساي قوا درعراق را روز به روز پيچيده تر از قبل کرده است.
نوري مالکي که ائتلاف قانون را فارغ از جناحهاي شيعي مرسوم عراق حائز اکثريتي نسبي در مجلس اين کشور کرده است خود را جدي ترين گزينه کسب مجدد نخست وزيري ميداند. اما اين همه ماجرا نيست و او براي رسيدن به اين کرسي ميان دو تندروي متناقض همسويي با آمريکا و ضدآمريکايي در داخل کشور گيرافتاده است. در آخرين تحول آمريکاييها نسبت به حمايت از مالکي ترديد کردهاند و ظاهرا حمايت جريان تندروي مقتدي صدر از مالکي و توافقات اين دو، اصليترين دليل قطع حمايت کاخ سفيد از مالکي است.
آن سوتر در ونزوئلا، حاکميت چاوز چپ گراي مخالف آمريکا و همفکرانش در تازه ترين آزمون انتخاباتي قبل از انتخابات رياست جمهوري تا حدودي از سوي گروههاي سياسي مخالف متزلزل گرديد. چاوز که جايگاه داخلي اش را متزلزل يافته است بار ديگر ياد متحدانش افتاد. او روز شنبه در مسکو بود و آنجا گفت: «روسيه در قلب من است» و امروز را درتهراني خواهد بود که چند سال قبل گفته بود«ايران در قلب من است».
مسکو تا همين چند وقت پيش، متحد استراتژيک ايران و نقطه اتصال تهران و کاراکاس محسوب ميشد اما امروز رئيس جمهور اين کشور پيشقراول اجراي تحريمها عليه ايران شده است. اين تغيير برخورد را اما در اظهارات چاوز قبل از ورود به تهران هم ميتوان پيدا کرد. موضعگيريهاي روزهاي اخير او و قراردادهاي منعقد شده ميان روسيه و ونزوئلا نشان ميدهد که چاوز يا قلبي بسيار وسيعي دارد يا به توصيه روسها سعي در فاصله گرفتن نسبي از تهران دارد. چاوز در اين سفر به قراردادن روسيه در قلبش بسنده نکرد و با شرکت در کنفرانس «دو قرن استقلال آمريکاي لاتين» در مسکو، سقوط اتحاد جماهير شوروي را يک فاجعه خواند. تکمله اين علاقه مفرط اما ماجراي خريد اس 300هايي است که ايران قبلا آنها را پيش خريد کرده بود اما به جاي تهران قراراست راهي کاراکاس شوند تا مسکو از فسخ معامله با ايران متضرر نشود. چاوز امروز صبح در تهران قطعا بازهم لبخند خواهد زد و احمدي نژاد را به گرمي در آغوش خواهد فشرد. بايد منتظر ماند و ديد آيا چاوز فقط براي تجديد همپيماني با دشمن مشترک يعني آمريکا که راي آوري در انتخابات آتي کشورش را به دنبال دارد به تهران آمده است يا اين دو دوست صميمي روابط و مناسبات را باز هم در قالب توافقات و قراردادهاي جديد بالا و بالاتر خواهند برد.