x
کد خبر: ۱۱۴۶۵۱
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۷ - ۰۴ مرداد ۱۳۸۹
آفرينش

«اصلاح الگوي مصرف، رکني از ارکان استقلال» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميد رضا عسگري است كه در آن مي خوانيد:
در جهان امروز مصرف انرژي و جايگزيني انرژي‌هاي جديد براي بهره وري بيشتر و دورانديشي نسبت به آينده امري مهم وضروري مي باشد. نحوه مصرف آدمي از منابع و ذخاير انرژي بدون برنامه ريزي آينده بشر را به ورطه نابودي و نياز خواهد کشيد.

در کشور ما نيز الگوي صحيح مصرف از منابع انرژي و حتي بسياري از کالاهاي مصرفي روزانه همچون آب و نان به درستي رعايت نمي شود و نسبت به ميزان استاندارد آن از حد مجاز تجاوز کرده است.

مصرف سرانه آب براي هرايراني در بخش خانگي سالانه 74 مترمکعب مي باشد در حالي که در جهان اين مصرف به 45 مترمکعب مي رسد. همچنين در زمينه نان سالانه 7.10 تن گندم در کشور مصرف مي شود که حدود 30 درصد آن يعني 3 ميليون تن هدر مي رود در حالي که با مصرف درست مي توان از واردات گندم به کشور بي نياز شد.
اصلاح الگوي مصرف نيازمند فرهنگ سازي پايدار است تا شهروندان الزام کاهش مصرف و بهينه سازي آن را احساس کنند.

در حال حاضر کشور نياز به ارائه مدل‌هاي استاندارد و صحيح مصرف دارد که شايسته است مسئولين زمينه و بستر آن را فراهم کنند تا با روشي منطقي و مدبرانه جامعه را به سمت وسوي الگوي صحيح مصرف رهنمون شوند.
مصرف بيهوده در زمينه‌هاي مختلف بالاخص در زمينه انرژي موجبات وابستگي کشور به کشورهاي خارجي را فراهم خواهد آورد.

براي نمونه مي توان به مصرف بي رويه بنزين يکي از مسائلي است دولت را براي تامين آن به واردات و پرداخت هزينه گزاف مجبور ساخته است.


قدس

«تهديد نظامي واشنگتن و اقتدار دفاعي ايران» عنوات سرمقاله امروز روزنامه قدس است كه در آن مي خوانيد:
جمهوريخواهان مجلس نمايندگان آمريکا طرحي را آماده و مطرح کرده اند که در صورت تصويب، مجوز اقدام نظامي اسرائيل عليه ايران را صادر خواهد کرد.
موضوع حمله آمريکا يا اسرائيل غاصب به ايران، در سالهاي پس از پيروزي انقلاب همواره از سوي دولتمردان کاخ سفيد به فراخور نياز ديپلماسي آنها، گستره رسانه اي يافته و سوژه جديدي نيست.
در روزهاي اخير سناريوي جديد آمريکا براي منطقه خاورميانه مبني بر تجزيه کشورهاي منطقه با هدف کاستن از توان دفاعي و قابليتهاي مقابله آنها و طرحهايي مبني بر کوچک سازي برخي کشورها در دستور کار قرار گرفته است.
کشورهاي غربي نيک مي دانند هر گونه اقدام نظامي از سوي آمريکا و يا رژيم غاصب صهيونيستي، واکنش دور از انتظاري را از سوي ايران در پي خواهد داشت
در اين مجال فرصت پرداختن به چرايي حمله و گزينه‌هاي احتمالي نيست و صرفاً پاسخ کوبنده ايران در برخي عرصه‌ها در صورت اتخاذ گزينه احتمالي آنها مطرح مي گردد.
واشنگتن به خوبي مي داند که همراهي نکردن کشورهاي ديگر در ارتباط با ايران موضع قابل کتماني نيست.

سرخوردگي به واسطه اين موضوع را مي توان در اظهارات «مک کريستال» ارزيابي نمود، چنانکه بيان واقعيت‌ها مبني بر شکست آمريکا و ناتو در افغانستان، به کنار گذاشتن وي انجاميد.
در شرايطي که ساير کشورها، خسته از دنباله روي آمريکا، به نوبت در حال بازگرداندن نيروهايشان از افغانستان و عراق هستند و افکارعمومي و منافع اقتصادي آنها پذيراي جنگ ديگري نيست و از همراهي با کاخ سفيد سر باز مي زنند، تمام هزينه‌ها و عمده تبعات اقتصادي جنگ را آمريکا به تنهايي بايد بپردازد و اين براي کشوري که بار هزينه‌ها هميشه بر دوش اذنابش بوده، تحمل ناپذير است.


كيهان

«فراتر از قيل و قال» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي خوانيد:
رشد يكباره ادبيات حمله نظامي به ايران در هفته گذشته اتفاقي نيست. آمريكايي‌ها به تدريج در حال آشكار كردن ابعاد استراتژي جديدي هستند كه متناسب با تحولات سال 88 در ايران طراحي شده و اما اجراي آن بناست گام به گام و با سنجش ميزان موفقيت گام‌هاي برداشته شده، تكميل شود.

بحث‌هاي اخير درباره قريب الوقوع بودن حمله نظامي به ايران كه ابتدا در بيرون كشور طرح و به سرعت در فضاي داخلي هم به دستور اول رسانه‌ها تبديل شد، در واقع فقط يك فاز مياني از آن استراتژي است و اين موضوع درست تحليل نخواهد شد مگر اينكه درك جامعي از كل نقشه راهي كه آمريكايي‌ها مي خواهند در آينده بپيمايند، وجود داشته باشد.
آن وقت معلوم خواهد شد كه اولا آيا حمله نظامي يك گزينه است، و ثانيا اگر هم گزينه باشد، گزينه براي چه هدفي است.

همه چيز از سخناني شروع شد كه باراك اوباما در ديدار دو هفته پيش خود با بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم غاصب صهيونيستي بيان كرد.
اوباما در حاشيه آن ديدار كه از قبل اعلام شده بود قرار است حرارتي مختصر به فضاي سرد روابط اسراييل و آمريكا تزريق كند، با صراحتي كه قبلا كمتر ديده شده بود گفت كه جلوگيري از هسته اي شدن ايران را هدف اول دولت خود مي داند و به اسراييل «اطمينان مي دهد» هيچ گزينه اي را از روي ميز بر نخواهد داشت.

اوباما البته هيچ اشاره مستقيمي به مسئله حمله نظامي نكرد ولي در فضاي بعد از قطعنامه 1929 اين سخنان به گونه اي كاملا خاص تفسير شد و رسانه‌هاي غربي بلافاصله از آن نتيجه گرفتند كه گزينه نظامي به روي ميز كاخ سفيد بازگشته است.

براي كساني كه با ادبيات كاخ سفيد آشنا هستند حرف‌هاي اوباما مطلقا جديد نبود اما تفسيرهايي كاملا جديد و عجيب از آن ارائه شد.


ايران

«عصر انتظار» عنوان يادمان روزنامه ايران است كه در آن مي خوانيد:
همه چشم به راه آمدن شما هستند. كوچه‌ها چراغان، گلدان‌ها پر از گل نرگس، پنجره و در‌هاي خانه‌ها باز، فضا پر از بوي عطر ياس، جام‌ها پر از آب كوثر، ظرف‌ها پر از سيب قرمز، دل‌ها لبريز از عطش انتظار، آدم و حوا، نوح و ابراهيم، حضرت عيسي، فرشتگان و ملائك، مريم و آسيه، انبيا و اوليا، انس و جن، عرشيان و فرشيان، ارواح شهدا و صلحا، مكه و مدينه، منا و مروه، نجف و بقيع، كربلا و كاظمين، مشهد و سامرا، كوچه‌هاي مدينه، چاه‌هاي كوفه، تابوت تيرباران، زمين كربلا، ظهر عاشورا، گودال قتلگاه، گهواره 6 ماهه، دروازه ساعات، خرابه شام، زمين و آسمان، ستاره‌ها و سياره‌ها، شمال و جنوب، شرق و غرب، آفاق و انفس، پرندگان آسمان‌ها، ماهيان درياها، دعاي ندبه و توسل، آل ياسين و دعاي فرج، زيارت ناحيه مقدسه، «اللهم عجل لوليك الفرج»‌ها، شاعران در انتظار سرودن شعر آمدنت، نويسندگان در حال نوشتن متن خوشامدگويي، روزنامه‌نگاران مشغول انتخاب تيتر ورود، غروب جمعه‌ها، شب‌هاي سه‌شنبه، جاده مسجد جمكران، منتظران بيقرار و بي‌تاب، دردمندان مضطر، قرض‌مندان مستأصل، گرفتاران اميدوار، حاجت‌مندان، روزها، هفته‌ها، ماه‌ها، فصل‌ها، سال‌ها، قرن‌ها، مسجدها، حسينيه‌ها، حرم‌ها، امامزاده‌ها، سقاخانه‌ها، عشق، عدالت، مهرباني، صلح، صفا، صميميت، دوستي، صداقت، دعا، نور، واژه‌ها، ذوالفقار حيدر(ع)، خطبه‌هاي فاطمه(س) و همه چشم به راه آمدن شما هستند.

و اما ما هم چشم به راه آمدن مهدي(عج)، فاطمه(س) و از منتظرين واقعي فرج آن حضرت هستيم؟ آيا به نداي «هل من ناصراً ينصرني» لبيك گفته‌ايم؟ آيا به وظايف خود در زمان انتظار آگاه و واقفيم؟آيا امام زمان خود را به درستي مي‌شناسيم؟
آيا از محارم اجتناب داريم؟ آيا با دوستان ايشان دوستي و با دشمنان ايشان دشمني داريم؟ آيا حلال و حرام را رعايت مي‌كنيم؟ آيا از نايب برحق ايشان پيروي مي‌كنيم؟ آيا اخلاق، رفتار و زندگي ما مورد تأييد و رضايت ايشان است؟

آيا از طريق حلال روزي خود را كسب مي‌نماييم؟ آيا زماني كه ايشان تشريف آوردند، مي‌توانيم سر خود را بالا بگيريم؟ آيا به دستورات ايشان عمل مي‌نماييم؟ آيا در اين زمان كه دوره آزمايش و امتحان الهي است، به درستي وظايف خود را به جا آورده‌ايم؟

امام محمد باقر (ع) در حضور جمعي از ياران خود كه در مورد ظهور دولت حق و قيام امامي كه به سختي‏هاي شيعه پايان مي‏دهد، گفت‏وگو مي‌كردند، فرمودند: «شما به چه مي‏انديشيد؟ به خدا سوگند، هرگز آنچه چشم به راه آنيد، محقق نمي‏شود تا اين كه شما غربال شويد.
به خدا سوگند، آنچه به آن اميد بسته‏ايد، رخ نخواهد داد تا اين كه شما آزمايش شويد.
به خدا سوگند، آنچه در انتظار تحقق آن هستيد، واقع نمي‏شود تا اين كه شما از هم جدا شويد. به خدا قسم، آنچه دل در گرو آن داريد، تحقق نخواهد يافت مگر پس از نااميدي شما.
به خدا قسم، آنچه چشم انتظار آن هستيد، رخ نمي‏دهد تا اين كه آنان كه مستعد تيره‏بختي‏اند، تيره‏بخت و آنان كه مستعد نيكبختي‏اند، نيكبخت شوند. (الكافي، ج 1، ص 370 و 371 )


تهران امروز

«آينده سربلند در گرو باور به مهدويت» عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم امير دبيري‌مهر است كه در آن مي خوانيد:
فردا پانزدهم شعبان است. سالروز ميلاد فرخنده ولي‌الله الاعظم روحي‌له الفداه امام زمان (عجل‌الله تعالي فرجه الشريف)، منجي انسان‌هاي خسته از ظلم، بيداد، فساد، كفر، شرك و طغيان. نقطه آمال و آرزوهاي متعالي انسان‌هايي كه قلب‌شان براي عدالت و استقرار فراگير و اكمل آن مي‌تپد.

امامي كه نام او و ياد او و حضور بي‌ظهور او واسطه فيض الهي از عرش به فرش و از لاهوت به ناسوت است و به بركت وجود نازنين او هنوز به انسان و انسانيت در مقام خليفه‌الله اميد است و همه ناراستي‌ها، زشتي‌ها، دغل‌ها و ناپاكي‌ها در شعاع وجود متبرك او محو شده و نور اميد در قلب‌ها روشن مي‌شود.

در رمز و رازهاي حيات طولاني امام زمان(عج) و حضور حضرت ايشان در ميان بشريت سخن‌‌ها بسيار گفته و ادله متنوعي اقامه شده است و همين باور بنيادي ريشه بسياري از آرا و نظرات فقهي، كلامي، فلسفي، اجتماعي و اخلاقي مسلمانان و به‌ويژه شيعيان در قرون گذشته بوده است و به عبارتي در هر عصري مسئله مهدويت و چيستي و چرايي آن نه تنها يك موضوع تفكر بلكه تفكري بوده كه از 70 سال عبادت برتر شمرده شده است زيرا با هويت و سرنوشت انسان‌ها گره خورده است همين دغدغه منشا تحولات بزرگي در جهان معاصر نيز بوده است چنانچه اگر به دقت بنگريم انقلاب اسلامي و نهضت مقاومت اسلامي در جهان ريشه در مهدويت دارد و همه جنبش‌ها و تلاش‌هاي خالص و الهي رو به آرمان‌هاي مهدويت دارد.

باور به مهدويت باور به فلسفه‌اي خاص از تاريخ است. تلفيق سنت الهي و آزادي و اختيار انسان‌هاست، انسان‌هايي كه براساس وظايف ديني و با هدف قرب الهي مامور و مكلف به برقراري عدالت و محو مظاهر ظلم و فقر و بي‌عدالتي هستند و كار را به روزگار وا نمي‌نهند.
انسان‌هايي كه معناي زندگي خود را در عدالت‌خواهي جست‌وجو مي‌كنند و ايجاد جامعه‌اي آرماني اما دست يافتني را مهم‌ترين وظيفه اجتماعي خود مي‌دانند، جامعه‌اي كه در ذيل آن انسان بتواند راه كمال را پيموده و استعدادها و توانمندي‌هاي او در مسير صحيح هدايت شود و كارآمدي آموزه‌هاي ديني و الهي در نجات جوامع بشري در صحنه عمل نشان داده شود.


آرمان

«اروپا و ايران ؛ تعامل جديد يا تداوم تقابل» عنوان سرمقاله روزنامه آرمان به قلم محمدمهدي مظاهري است كه در آن مي خوانيد:
همراهي اروپا با قطعنامه 1929 و نيز تاکيد بر تشديد مکانيزم‌هاي تحريمي يک جانبه، روابط کشورمان را با اين اتحاديه وارد فاز جديدي ساخته است. در بررسي متغيرهاي تأثيرگذار بر روابط ايران و اتحاديه اروپا مي‌توان به سه مولفه اصلي سياست هسته اي ايران، توانمنديهاي سياست خارجي اروپا و روابط فرا آتلانتيکي اشاره نمود.

همزماني تشديد فشارهاي سياسي و اقتصادي عليه ايران با طرح مجدد گفت‌وگو از سوي اتحاديه اروپا يادآور بازگشت مجدد اروپا به سياست هويج و چماق در برابر کشورمان است، در بررسي دقيق اين موضوع مي‌توان به موارد ذيل اشاره نمود.

1- پس از گسترش اروپا و ملحق شدن کشورهاي شرق اروپا به اين اتحاديه، سران اصلي اروپا نظير آلمان، انگلستان و فرانسه مدعي اتخاذ سياست مستقل در ارتباط با مسائل منطقه اي و بين المللي هستند، چگونگي سرانجام پرونده هسته اي ايران يکي از موارد اصلي در راست آزمـــايي اتخاذ سياست مستقل مي‌باشد.

اروپا پس از تجربه ناموفق در اتخاذ سياست مستقل در برابر آمريکا نسبت به مسائل جهاني، نظير بحران بالکان و افغانستان و عراق با لحاظ منافع اقتصادي و سياسي در ابتداي مطرح شدن پرونده هسته اي ايران در مجامع بين‌‌المللي تلاش کرد که از طريق مذاکره و گفتگو خاطره دنباله روي محض از سياست آمريکا را در قبال اذهان عمومي بزدايد ولي اصرار ايران برحقوق حقه خويش بر اساس بند 4 NPT و تکميل چرخه کامل سوخت هسته‌اي در داخل کشور، اروپا را بر آن داشت براي پر کردن هر گونه شکاف فرا آتلانتيکي همگرايي بيشتري را براي ايجاد فشار مضاعف عليه ايران با آمريکا اتخاذ کند.

2- ايران اسلامي در دکترين دفاعي خود جايگاهي را براي سلاح‌هاي هسته اي به رسميت نشناخته و توانمندي خود را معطوف به امور پدافندي و نرم افزاري قدرت نموده است.
اروپا برغم گزارش‌هاي مکرر بازرسان آژانس بين المللي اتمي ( IAEA ) در تأييد صلح آميز بودن اين فعاليت‌ها با تحليل بدبينانه در تلاش بر آمده است که با القاي اشتباه، همچنان مصر باشد که ايران اسلامي، بازي پيچيده اي را در حوزه هسته اي اتخاذ کرده است و درصدد دستيابي به سلاح هسته اي است. از نظر اين اتحاديه پيشبرد همزمان برنامه‌هاي هسته اي و موشکي ايران براي امنيت اروپا خطر آفرين است.

3- هدف راهبردي اروپا اين است که ايران فاقد فناوري چرخه سوخت هسته اي باشد. پيشرفت هسته اي ايران در غني سازي اورانيوم تا غناي 20 درصد و تاکيد بر اصول ثابت عدم تعليق فراوري اورانيوم به رغم فشارهاي همه جانبه گروه 1+5، اروپا را بر آن داشته که پيام‌هاي هشدار دهنده اي را به مقامات تهران ارسال کنند.

تاکيد بر اعمال تحريم‌هاي جداگانه فراتر از قطعنامه شوراي امنيت در اين راستا قابل ارزيابي است. بي ترديد هم اکنون سراسر خاورميانه در نفوذ آمريکايي‌هاست و دنباله روي صرف اين اتحاديه از خواسته‌هاي نامشروع سران کاخ سفيد در قبال ايران مي‌تواند جايگاه اتحاديه اروپا را براي حل و فصل بحران‌هاي بين المللي تضعيف سازد.

4- ابزار اصلي غرب براي تهديد و فشار بحران به شکل کاملاً آشکار برزور استوار گشته است. بخشي از اين زور از برتري سياسي، اقتصادي، نظامي نشأت مي‌گيرد، بخشي ديگر از قدرت نرم افزاري آن، در رويارويي اخير بين غرب و ايران همه گزينه‌هاي تهديد اعم از قدرت سخت و نرم قابل مشاهده است.
هدف رسمي غرب علناً از تلفيق دو قدرت سخت ونرم در قالب قدرت هوشمند، دستيابي به تغيير رفتار ايران و جلوگيري از دستيابي کشورمان به قدرت برتر و تأثيرگذار منطقه اي است.

5- در بحث پرونده هسته اي اين نکته اساسي را نبايد فراموش کرد که اروپا و آمريکا از ابتدا با هم همنوا و داراي يک هـــدف مشــترک مي‌باشند، يعني محروم کردن ايران از تکنولوژي هسته اي زيرا غرب نمي‌خواهد ايران خارج از مدار غربي‌ها از توان هسته اي ولو صلح آميز برخوردار باشد.


دنياي اقتصاد

«شيوه‌هاي دفاع از حقوق هسته‌اي» سرمقاله امروز روزنامه دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در آن مي خوانيد:
وزيران امور خارجه ايران، تركيه و برزيل در استانبول ديدار كردند. هدف مذاكرات استانبول، پيگيري توافقنامه تهران درباره مبادله اورانيوم با غناي پايين با اورانيوم داراي غناي بالا است.
از دو ماه پيش كه توافقنامه تهران امضا شد تاكنون دو اتفاق مرتبط با برنامه هسته‌اي ايران رخ داده است. ابتدا شوراي امنيت سازمان ملل با صدور قطعنامه‌اي، تحريم‌هاي ايران را تشديد كرد سپس آمريكا و اتحاديه اروپا تحريم‌هاي يك‌جانبه‌اي عليه ايران وضع كردند.

هدف هر دو دسته تحريم، وادار كردن ايران به توقف غني‌سازي اورانيوم بود اما ايران با صراحت اعلام كرد كه تحريم‌هاي شوراي امنيت و آمريكا و اروپا غيرقانوني و غيرمنصفانه هستند و بر روند هسته‌اي تاثير نخواهند گذاشت.
حال، ايران مي‌كوشد با بهره‌گيري از پاره‌اي مكانيسم‌هاي سياسي، لطمات تحريم‌ها را كاهش دهد. پيگيري اين هدف ايران در اوضاع و احوال كنوني از طريق مجامع بين‌المللي به‌ويژه سازمان ملل دشوارتر از گذشته شده است. به همين علت دو راه عمده براي پيگيري اين موضوع باقي مانده است.

راه اول رايزني با كشورهايي است كه با اقدام‌هاي يك‌سويه ايالات‌متحده و شركاي بين‌المللي آن مخالفند. در قضيه هسته‌اي ايران برخي كشورها از جمله تركيه و برزيل مخالف سختگيري با ايران هستند و مي‌كوشند مساله را با روش‌هاي سياسي حل كنند.


رسالت

«خوشا ساغر از دست ساقي گرفتن» سرمقاله امروز روزنامه رسالت به قلم سيد مسعود علوي است كه در آن مي خوانيد:

خوشا ساغر از دست ساقي گرفتن. به ياد جلوه آن يار نوشيدن. خوشا مستي مستان و خوشا بر درگه ميخانه بنشستن. و آنگه خاک پاي يوسف اعصار بوسيدن.
مرارت انتظار و حلاوت اميد در عرصه دل رجز مي خوانند.
تلواسه اي شيرين و التهابي زيبا تاريخ را فرا گرفته است.
شقايقهاي شوق و شکيبايي به راه گل نرگس، نگران شده اند.
يلداي منتظران، سرشار از نور نيايش است و آبشار اشک از فراز گونه‌ها بر نشيب دشت بي قراري، جاري است.

آيا کسي هست که مضطرين را اجابت کند و دست نوازش بر تارک دلخستگان کشد؟
ما وارثان سرشک سرخ زهراييم و در تمناي منت يار.
اي بهار آفرينش، اي يادگار اهل کسا، يا مهدي!
سوگند به سپيده رويت، به طلوع ديده ات، به مژگان سياهت، به محراب ابروي مهسايت، به غنچه لبهايت، به قامت رعنايت،
به شهد کلامت و سوگند به قنوت و رکوع و سجود زيبايت، ما بي شکيب تيغه ذوالفقار توايم اي امير ظهور و قيام!

ما «لثار» حسينيم و دل به راه تو نثار کرده ايم.
اي تکسوار سمند سعادت، اي تنها ترين شمشاد شرافت!
در کدامين نخلستان هستي با دلدار خود به راز و نياز نشسته اي؟
در کدامين چاه سر فرو برده و راز دل مي گشايي؟
کاش مي دانستيم بيت الاحزانت را کجا برپا کرده اي؟
اي يوسف فاطمه! اي يار سفر کرده!

هزاران هزار ديده در فراق تو يعقوب وار خون مي گريند و فقط با تماشاي قامت تو بينا مي شوند.
ما در کنار دروازه دلهايمان، شاخه گلهاي ارادت به دست گرفته و هر آدينه منتظريم که چونان رسول اعظم (ص) که از مکه به مدينه النبي هجرت کرد، از مکه طلوع کني و به مدينه المهدي دلها پا گذاري.

«روي بنما و وجود خودم از ياد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
ما که داديم دل و ديده به توفان بلا
گو بيا سيل غم و خانه ز بنياد ببر
سينه گو شعله آتشکده پارس بکش
ديده گو آب رخ دجله بغداد ببر»
کاش لحظه اي در ضيافت نگاهت به زيارت خدا مشرف مي شديم و در صحن چشم سياهت به پابوس خورشيد عشق مي آمديم.

کاش، آني در آسمان سيماي زيبايت به تماشاي بدر ديده و هلال ابرويت
مي نشستيم و رنج روزگار هجران به اشک اشتياق، مي زدوديم.
يا صاحب الزمان! جوانان براي خرسندي ات جان در دايره شهادت گذاشتند و مردانمان موي در ساحت انتظار، سپيد کردند و پيرانمان بي تاب لحظه ديدارت از سراي دنيا کوچيدند؛ و دريغا که نيامدي يا مهدي!
مي دانيم که خود، حجاب لقاي مولاييم و دل از غير برنتابيده و به يگانگي
نمي انديشيم؛


خراسان

«ادب انتظار» عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعي است كه در آن مي خوانيد:
آيا زندگي بدون «اميد» به «آينده» قابل تصور و تصديق هست؟ آيا در مجموعه هستي که حرکت دائم از «بودن» به سوي «شدن» در تمامي ازمنه جاري بوده، هست و خواهد بود ترنمي جان فزاتر و دلنوازتر از «کمال»، «تعالي»، «ديدار» و «وصال» يار به گوش جان مي رسد؟ و آيا اگر نبود اين حرکت بي انقطاع جهان هستي به سوي کمال و اين عشق مجموعه کائنات و مشتاقي اشرف مخلوقات به ديدار يار و وصال جانان، و اگر نبود آن وعده معبود يکتا به ظهور «بقيةا...» باز هم «نبض اميد» چنين اميدوارانه و عاشقانه در «جان هستي» مي تپيد؟

اگر نويد و وعده حتمي «فرج موعود» از سوي «رب ودود» نبود، آيا فردا و آينده اي چنين روشن و پر تلالو و سراسر اميد، تصورشدني بود؟
اگر در حکمت آن يگانه حکيم مطلق و مالک ملک وجود، «ظهور منجي و موعود»، براي رساندن انسان به کمال و جايگاه شايسته او، تقدير نمي شد، انسان در برهوت حيراني و سرگشتگي و نااميدي نمي ماند؟

حق تعالي براي رهاندن انسان از نااميدي و نجات او از سرگشتگي و بشارت او به کمال و سعادت و آينده اي روشن، پس از کرامت عطيه «عقل» به انسان به عنوان «پيامبر دروني» و ارسال رسل و انبياء الهي و لطف بي منتهاي حضرتش به برانگيختن حضرت مصطفي به عنوان اکرم و اعظم و خاتم انبياء با تقدير حضور سراسر نور «حجت بالغه الهي» در عالم هستي و پس آنگاه نويد ظهور و فرج حضرتش به عنوان منجي و «مصلح کل» در «آخرالزمان» گرانمايه ترين و ناب ترين اميد و بهانه هستي و زيستن را به عالم وجود، انسان کمال جو و سعادت خواه هديه فرمود تا نعمت را بر ملک و ملکوت و بر لاهوتيان و ناسوتيان و جمله آدميان کامل کند، و انسان بتواند با حرکت در مسير اين خورشيد پرفروغ و بي غروب و با توسل و تمسک به اين ناب ترين و گران سنگ ترين «ذخيره عالم وجود» بر صراط مستقيم و نوراني هدايت و کمال و سعادت گام بر دارد.

اما شکرانه نعمت
و اما چگونه مي توان اين لطف و کرامت بي حد حضرت رحمان را سپاس گزارد و اين نعمت بي مثالش را پاس داشت و شکر آن به جاي آورد؟ بي گمان پاسداشت و شکرگزاري شايسته از اين بزرگ نعمت الهي نيز همانند ديگر نعم حضرتش، وظيفه اي بس دشوار است - ما کجا و شکر شايسته نعمت کجا؟ - اما به هر روي مي بايست به ميزان معرفت و درک نعمت و بضاعت خود، شکر نعمت الهي به جاي آوريم.
و آيا شکر اين نعمت عظيم الهي جز به تلاش براي کسب شناخت و معرفت مهدي موعود اين ذخيره عالم وجود، عزيز فرزند رسول و دردانه و يوسف زهراي بتول، و حب او، و نصرت و ياري او و تطابق نيات و گفتار و رفتار با رضايت او، و دعاي باورمندانه و از عمق جان بر آمده براي فرج اوست.


مردمسالاري

«ولادت مصلح کل و منجي بشريت و خاتم الائمه» سرمقاله روزنامه مردمسالاري به قلم سيد رضا اکرمي است كه در آن مي خوانيد:
در نيمه شعبان سال 255 هجري قمري، مولودي در سامرا، در خانواده ولا يت و امامت امام عسکري ونرجس خاتون، قدم به عرصه وجود نهاد که موعود منتظر همه پيامبران الهي و امامان به حق ناطق بود و همه جهانيان در انتظار آن مصلح جهاني به سر مي برند و جهان تشنه عدالت جامع و کامل وي در همه ابعاد زندگي مي باشد.

هنگام ولا دت او نداي «جا» الحق و زهق الباطل» شنيده شد و خط سير مولود منتظر اعلا م گشت، با تذکار نکاتي، اين ولا دت را گرامي مي داريم.
1-در قرآن مجيد واژه «ولا دت» 102 مورد وجود دارد که بحث زنده و سازنده و آموزنده در سير ولا دت و تاريخ ولا دتها و مولودهاي متنوع و قابل توجه دارد و مي توان کتاب مستقل و جداگانه اي دراين موضوع به نگارش درآورد، از جمله خداوند حکيم سوگند به «لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد و والد و ما ولد» دارد که پدر و فرزند مورد توجه ويژه قرار مي گيرند.

پدر و فرزندي چون پيامبر و فاطمه، پدر و فرزنداني چون علي و زينب و حسنين، پدر و فرزندي چون امام حسين وعلي اکبر و پدر و فرزندي چون امام عسکري وامام عصر عليهما السلام، پدر و فرزندي چون ابراهيم و اسماعيل، و با برداشتن خصوصيت هر مادر و فرزند «و والد و ما ولد» از مولودهاي ويژه چون يحيي و اسحاق و اسماعيل سخن مي گويد و يعقوب و يوسف را عرضه مي نمايد. بايد به سوگند خداوند در مورد اهميت والدين و فرزندان توجه شايسته مبذول داشت.

2-امام دوازدهم خاتم الا ئمه و خاتم الا وصيا» است و شجره امامت با وي به پايان مي رسد و بدين جهت ولادت وي ويژه مي باشد و اميد همه رسولا ن و امامان است و در سير تکاملي جهان، دادگستر جهانيان و جهان مي باشد و همه کمبودها و کسري‌ها و کاستي‌ها توسط حضرت برطرف مي گردد «و نريدان نمن علي الذين استضعفوا في الا رض ونجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين» و بستر کمال و تکامل، تعاون و تفاهم، تعامل و تواصل، تباذل و تعاهد، تواصي به حق و صبر و رحمت، در عصر وي آماده مي گردد و امنيت فکر و فهم و فقه و فلسفه، ايمان و اقتصاد و اخلاق «و نمکن لهم في الا رض» فراهم مي آيد، و وراثت زمين و مديريت زمان «وعدالله الذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الا رض کما استخلف الذين من قبلهم و ليمکنن لهم في الا رض» به دست مومنان قرار خواهد گرفت و امنيت راستين و همه جانبه «و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا» به وجود خواهد آمد.
قانون واحد، حکومت واحد و حاکم واحد و نظام واحد «براساس عدالت، ديانت، پيشرفت و توسعه» در جهان مستقر مي گردد.

3-جشن نيمه شعبان، جشن ويژه اي است، زيرا مولود آن اکنون زنده است و در حال انتظار براي حضور و ظهور به سر مي برد و منتظران راستين وي در انتظار حضرتش مي باشند. جشن نيمه شعبان جشن اميد وانتظار است، انتظاري که مرادف شهادت در راه خدا «المنتظر الا مرنا کالمتشخط بدمه في سبيل الله» است، آرزو و اميدي که به فکر و فهم و فقه، محتوا و معنا مي دهد و به زندگي نشاط و شادابي مي بخشد، پويايي و پايايي و جوش و خروش به منتظران مي دهد و ياس و نااميدي و خمودي وحمود را از بين مي برد، پريشاني و پشيماني و سرگرداني زايل مي گردد، منتظر امام در بدترين شرايط اميدوار است و اميد بهبودي و روشنايي دارد و تصوير زنده و گويا و حق از آينده در ذهن وزبان و قلم بنابر اين براي جشن نيمه شعبان بيش از همه اعياد بايد برنامه داشت و وقت گذاشت، تبليغ کرد و توضيح داد، باور و گرايش به وجود آورد و انسان سازي کرد.


جمهوري اسلامي

«مهدويت و روحانيت» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي خوانيد:
بسم الله الرحمن الرحيم
با اينكه پالايش دين و اعتقادات مذهبي از موهومات و خرافات، توقع كاملاً بجا و درستي بود كه همگان از نظام جمهوري اسلامي داشتند و دارند، متأسفانه به جز موارد اندك چنين اتفاقي نيفتاد و حتي در مواردي هجوم موهومات و خرافات به دين و اعتقادات مذهبي بيشتر شد.

اعتقاد به مهدويت، يكي از مترقي‌ترين اعتقادات مذهب تشيع است كه اين مكتب پرافتخار را همواره پويا و شاداب و سرزنده نگهداشته و روح مبارزه عليه ظلم و بي عدالتي را در همه‌ي پيروان اين مكتب دميده و آنها را از سازش با قدرت‌هاي نامشروع و تسليم شدن در برابر طاغوت‌ها و مستكبران و سلطه جويان و زياده خواهان منع كرده است.

مهدويت، در تفكر و حياني «محمد رسول الله والذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم» ريشه دارد، از آبشخور «عدالت علوي» سيراب شده، با «هيهات مناالذله» عاشورائيان پيوندي ناگسستني برقرار كرده و استمرار حيات طيبه خود را وامدار علوم آل محمد صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين است.

اين، همان مكتب پرافتخاري است كه امام خميني رضوان الله عليه به آن مي‌بالد و درباره آن در وصيت نامه تاريخي خود چنين مي‌نگارد: «ما مفتخريم كه ائمه معصومين، از علي بن ابيطالب گرفته تا منجي بشر حضرت مهدي صاحب زمان - عليهم آلاف التحيات و السلام - كه به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمه ما هستند» صحيفه امام جلد 21 صفحه 396.

انقلاب اسلامي با تكيه بر اين مكتب به پيروزي رسيد و اينكه ايران پايگاه جهاني اين انقلاب است به اين دليل است كه مكتب اهل بيت و اعتقاد به مهدويت با همت والاي روحانيت شيعه و ملت ايران كه پيروان راستين اهل بيت هستند در اين كشور خيمه زده است.
مردم ايران با جان و دل، عاشق مكتب اهل بيت هستند و روحانيت در طول 1400 سال گذشته با تحمل رنج‌هاي فراوان و پشت سر گذاشتن نشيب و فرازهاي نفس گير از اين مكتب پاسداري كرده است.

نظام جمهوري اسلامي نيز به همت مردم و به رهبري يك روحاني عارف عامل بصير شجاع زمان شناس كه خود را وقف اسلام و خدمت به مردم كرده بود تأسيس شد. اين نظام، در شناسنامه خود يعني قانون اساسي جمهوري اسلامي «امامت و رهبري مستمر و نقش اساسي آن در تداوم انقلاب اسلام» (بند 5 از اصل دوم قانون اساسي) را دارد كه اعتقاد ناب تعلق حاكميت به امام زمان صلوات الله عليه است و مهدويت را نهادينه مي‌كند.

همانطور كه اصل انقلاب و نظام جمهوري اسلامي به رهبري روحانيت شكل گرفته و تداوم آن نيز با حضور و مراقبت هوشيارانه روحانيت نياز دارد، حفاظت از محوري‌ترين اصل آن، يعني مهدويت كه امامت و رهبري مستمر جامعه مي‌باشد و نقش اساسي در تداوم اسلامي بودن انقلاب دارد، نيز فقط با حضور و مراقبت هوشيارانه روحانيت ميسر خواهد بود.

اين، يك نگاه كارشناسانه، واقع بينانه و مكتب گرايانه است و بهيچوجه به معناي انحصاري كردن اين مقوله نيست. روحانيت، نهادي است كه وظيفه حفاظت از مرزهاي عقيدتي را برعهده دارد و بايد براي جلوگيري از انحرافات تلاش كند و در اين راه ذره‌اي سازش، مسامحه و عقب نشيني را جايز نداند.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"